تصمیات بد گاهی اوقات به بخش هایی از پروسه تصمیم گیری مربوط می شود. مثلا راه حل ها خوب تعریف نشده اند و یا اطلاعات صحیح جمع آوری نشده و یا تحلیل هزینه-منفعت بخوبی انجام نشده است. اما گاهی شکست در تصمیم گیری به پروسه آن مربوط نشده، بلکه به ذهن تصمیم گیر و نقائص آن در انتخاب صحیح باز می گردد. دام های روانشناختی که بر روی تصمیم اثر می گذارد عبارتند از:
۱- تله مهار که ما را به سمت وزن دادن بیشتر به اطلاعاتیکه زودتر بدست می آوریم می کشاند.
۲- تله وضعیت حال که سعی می کند تا ما وضعیت فعلی را حتی در مواقعی که آلترناتیوهای بهتری وجود دارد، ترجیح دهیم.
۳- تله هزینه تباه شده که تمایل دارد که اشتباهات گذشته ما را ابدی سازد.
۴- تله شواهد تائید شده که ما را راهنمایی می کند که جستجوی بیشتری برای پیدا کردن اطلاعات جهت تائید تمایلات ذاتی خود داشته باشیم و اطلاعات مخالف آن را کم رنگ جلوه می دهد.
۵- تله چارچوب زمانی اتفاق می افتد که ما یک مسئله را اشتباه گزارش می کنیم و تمام پروسه تصمیم گیری را سست می کنیم.
۶- تله اعتماد بیش از حد زمانی است که ما به پیش بینی های خودمان بیش از اندازه بها می دهیم.
۷- تله حزم و احتیاط ما را به این مسیر می کشاند که بیش از اندازه در مورد حوادث غیر قطعی متوجه باشیم.
۸- تله مطالبه مجدد که ما را سوق می دهد که وزن بیش از اندازه به حوادث چشمگیر اخیر بدهیم (Hammond,et al., 2001).
تحقیق انجام شده توسط جنیس و مان (Janis & Mann, 1977)، در پی آن است که نشان دهد از ۵ روش تصمیم گیری، چهار روش آن توام با ناآگاهی مورد استفاده قرار گرفته و تنها یکی از این روشها روش تصمیمگیری هوشیارانه[۲] است. چهار روش غیر مناسب که پیت (Pate, 1987) از آنها بعنوان تله های تصمیم گیری یاد می کند عبارتند از:
۱-پذیرش بدون کشمکش
۲-تغییر بدون کشمکش
۳-پرهیز تدافعی
۴-دقت بیش از حد
پیت سپس راه حلی را پیشنهاد می نماید که بعنوان ACES معروف است [۳]، یعنی
۱-فرضیات، تعمق در فرضیات بواسطه ارائه راه حل
۲-معیارها، تغییر اهمیت ضوابط
۳-گروه انتخابی، افزایش گزینه های موجود
۴-آغاز- پیروی از طرح عمل شخصی (Hope & Pate, 1985)
[۱] Pate, Larry; “Improving Managerial Decision making”;