ولی اقبال لاهوری شاید نخستین متفکری است که این شیوه را آگاهانه به کار بسته و دلیل ضرورت آن را نیز بیان کرده است. او در این باره میگوید: اکنون که مسلمانـان پس از پنـج قـرن اسارت و بیخبـری بیدار شدهاند خواهناخواه چشم به غرب دوختهاند تا از راه و رسم آن تقصیر کنند خطر آن هست که زرق و برق و ظاهر خیره کننده ی تمدن غرب مانع از آگاهی مسلمانان برذات و کنه حقیقی این تمدن شود. وانگهی در طی همه آن قرنهایی که عقل ما مسلمانان خفته بود اروپا به جدیت درباره مسائل خطیری که فیلسوفان و دانشمندان اسلامی به آنها سخت دل بسته بودند میاندیشیدند.[۵]
پس از نگاه این نویسنده شهیر و همچنین نگاه اقبال لاهوری، علّت این سلطه را بایستی در ریشههای تاریخ و نگاه منعقد شده و تغییر ناپذیر انسان ایرانی یافت.
امّا حقیقتاً این نگاه، که قلم مرحوم جلال آل احمد به شیوایی آن را بیان کرد چه علتی دارد؟ چرا به قول اقبال لاهوری اکنون که مسلمانان پس از پنج قرن اسارت و بیخبری بیدار شدهاند چشم به غرب دوختهاند؟ به نظر نگارنده آنچه در این عرصه قابل تأمل است سلطه سیاسی و عقب ماندگی است که تا دهـههای قبل با ملت ایران همگام و همراه بوده است. آیا این کشورها با استعمار خود، عامل عقبماندگی ملت ایران نبودهاند؟ همین عقبماندگی که در همهی ابعاد بر زندگی اجتماعی و سیاسی تأثیرگذار بوده است، سبب شده، انسان که اساساً کمالگرا و ذاتاً دوستدار زیبایی و رفاه و آسایش است به غرب پیشرفته چشم بدوزد. به هر وصف، همین علت از نگاه نگارنده عامل بسیار مهمی در سلطهی آیین و فرهنگ غیربومی، بر آیین و فرهنگ بومی و نتیجتاً وقوع جرم میشود. آنچه در این فصل به عنوان علل سلطه که در گذشته از آن یاد شد، یاد کردیم، در حد بضاعت بود و به فراخور موضوع این اثر.گرچه قائلیم که از منظری دیگر علل فراوانی میتواند پاسخ به علل سلطه فرهنگ و آیین غیربومی بر بومی باشد امّا از رهگذر جرم شناسی سعی در کشف علل سلطه داریم تا بتوانیم با شناختن آن ها راه چارهای اساسی و اصولی در این راه و در سیر پیشگیری از وقوع جرم بیابیم اگر چه نگارنده اعتقاد دارد پیشگیری از وقوع در این مسیر پر فراز و نشیب به کار فراوان علمی و اجرایی احتیاج دارد تا حدّی که بن مایهها را باید تغییر داد و با بسیاری از شیوهها و روابط نامعقول و غیر علمی مبارزه کرد. مبارزهای که در این نوشته تحقیقی از آن به عنوان کارزار درون گروهی یاد میشود. کارزاری که بایستی به هر انسان ایرانی آموخته شود با عنایت به حجم عظیم مفاهیم و معانی متعالی که در آیین و فرهنگ بومی ما متبلور و متجلی است، رفتار انسان ایرانی در جامعه اجرایی گردد. نقطه آغازین تحولات یک جامعه بشری به همین موضوع باز میگردد. کما اینکه سرنوشت ملت ژاپن شاهد این اعتقاد است. سرنوشتی که از جنگ جهانی دوم تا به حال و تأمل بر آن هر عقل و ذهنی را به تعجب و شگرفی وا میدارد. عاملی که سبب شد که امروزه ژاپن تبدیل به قدرتی اقتصادی در دنیا شود، این که پیمان جمعی این ملّت بر آن بود که بیشتر و با جدیّت در روز به کار و فعالیت نپردازند.
مبحث چهارم:رابطه علی ومعلولی جهانگردی وجرم:
سوال این است که چه جرایمی بر اثر جهانگردی میتواند محقق شود. پیرو بحثی که به میان آمد، یعنی تغییر هنجارها و ارزشها و به تبع آن، وقوع جرم یا جرایم و اصولاً این که چه جنسی از جرایم میتواند محقق شود؟ آنچه در این بخش مورد بررسی قرار میگیرد همچنان از نگاه جرمشناسی است. اینکه در فرایندی که از آن به تفصیل یاد شد چه جرم و یا جرایمی محقق میشود.
آنچه در بدو امر به ذهن متبادر میشود این است که نمیتوان اصرار داشت که جهانگردی به عنوان یک مقوله ی اجتماعی صرفاً بر جرایم خاص و معدود و انگشتشماری از حیث زایش و وقوع جرم علت به شمار میرود یا تأثیرگذار است. امّا از طرفی نمیتوان فراموش کرد که جهانگردی نمیتواند در خصوص هر جرم و بزهی که ما از آن یاد میکنیم، عامل به شمار رود و یا عامل تأثیرگذار باشد. به هرروی باید از قاعده ی نسبیت به موضوع نگریست که در برخی جرایم جهانگردی علت جرم و یا عامل تأثیرگذار است و در برخی جرایم هیچگونه رابطه علی- معلولی بین جرم و جهانگردی برقرار نمیشود. برای وقوع هر جرم میتوان علتهای عدیدهای را ترسیم کرد امّا در این میان جهانگردی نیز یکی از علل وقوع جرم به شمار میرود. امّا سوال این است آیا جرمی را میتوان متصور شد که بر اثر جهانگردی به وقوع بپیوندد یعنی بر اثر جهانگردی به آن معنای جامعهشناسی که گفته شده است؟ آنچه در این عرصه تحقیقی میتوان به آن توجه داشت جرایمی است که بر اثر تعاملات و مناسبات اجتماعی رخ میدهد. اگرچه نباید از نظر دور داشت جرمی همچون شرب خمر میتواند بر اثر جهانگردی به عنوان زمینه وقوع جرم به وقوع بپیوندد.
امّا آنچه در این میان رنگ بیشتری دارد دستهی اول جرایم است. بدون شک آیین و فرهنگ غیربومی قلب تپنده ی فرهنگ و آیین بومی، که همانا اخلاق و دین است را نشانه رفته است. به نظر نگارنده هرچقدر اخلاق و دین ، عمل یا ترک فعل را قبیح بداند به همان مقدار فرهنگ و آیین غیربومی برای شکستن قبح آن، تلاش و جدیّتی قاطعانه به کار میگیرد. فرهنگ و آیین بومی برای عملی همچون زنا مجازات سنگسار در نظر گرفته است چرا که این عمل از سوی شرع مقدس اسلام در حد حرمت به شدت نهی شده است.
کما اینکه اعمال منافی عفتی همچون لواط و یا مساحقه و از این قبیل از منهیات قوی دین مبین اسلام است و طبیعتاً نگاهی که شرع مقدس اسلام داشته، نظام سیاسی به جرم انگاری این قبیل گناهان کبیره پرداخته است و در حالی که این اعمال در برخی جوامع دیگر مباح شمرده میشود.
توریست ایرانی این ضد ارزشها را به خاک خود حمل میکند و با آن به عنوان پدیدهای عادی برخورد میکند و این ماجراجویی بزهکارانه تبدیل به یک پدیده مجرمانه میگردد. فرهنگ و آیین بومی ، میل جنسی را که یکی از غرایز آدمی به شمار میرود در قالب عقد نکاح برده است و نهادی را به وجود آورده که از آن به عنوان خانواده یاد شده است. مقدسترین نهاد در شرع مقدس اسلام خانواده است و در این خصوص روایات و توصیههای دینی فراوانی مبنیبر ترغیب تشکیل این نهاد حسنه وجود دارد. حال آنکه جغرافیای فرهنگ و آیین غیربومی در قالب چهارچوبی که نظام سیاسی ترسیم کرده است روابط آزاد و فرهنگ برهنگی را ترویج میدهد .چرا که این فرهنگ هنوز سقوط اندلس و شیرینی آن را در ذهن خود ثبت کرده است پس دنیا باید به همان رنگی مبدل گردد که فرهنگ و آیین غیربومی نقش زده است. میتوان یک شاهد مثال تاریخی را نیز به میان آورد و آن ماجرای بتپرستی در مکه است. آنگاه که حضرت رسول صلوات اله علیه از یک قدرت نسبی اجتماعی و دینی در مکه برخوردار گشت اولین پیشنهاد سران بتپرستی ( ابوجهل و سایرین ) به حضرت رسول ( ص ) ، ثروت بود تا ایشان به عوض آن دست از تبلیغ دین مبین اسلام بکشند. آیا فیالواقع سران جهل آن روزگار به خدا بودن بت اعتقاد داشتند؟ خیر، بلکه ایشان به خودیخود میدانستند بت، (این موجود بیجان)، خدا نیست آنان به یاری این نمایشگاه مجسمهسازی هر ساله سیل عظیمی از مردمِ در جهل مانده را، به سرزمین وحی میکشاندند و همین امر سبب میشد این دروغگویان بزرگِ تاریخِ بشریت بتوانند کالاهایی که از دمشق و شام خریداری میکنند را با قیمتی گزاف به زائرین بتها که از اقصی نقاط عربستان به مکهی مقدس میآمدند، بفروشند و به همین دلیل بود که پیشنهادهای آنچنانی که بوی ثروت میداد به حضرت رسول (ص) داده میشد.
ابن هشام مینویسد: “نخست که پیغمبر (ص) قریش را به پرستش خدای یگانه خواند متعرّض او نشدند، دشمنی آنان هنـگامی آغــاز شد که وی بتـان را نکوهش کرد آیات قـرآن کریم نیز بدین کینهتوزی اشارت دارد: «واذا اراک الذین کثروا إن یتخذونک الّا هُزُو اهذا الذی یَذْکُرُ الهتکم و هم بذِکر الّرَحمنِ همُ کافرون» هنگامی که کافران تو را میبینند ریشخندت میکنند این است آنکه خدایان شما را به زشتی نام میبرد؟ و آنان به یاد خدا کافرانند.“[۶] (انبیاء۳۶)
پس در طول تاریخ بشریت موجی وجود داشته که همواره دین و اخلاق ناب را مورد هجوم قرار داده است و آن موج، موج یغماگری میباشد. این موج، هدفش غارت هر آن چیزی است که از آن به عنوان آیین و فرهنگ بومی یاد میکنیم، و نوک پیکان تیر متوجّه فرهنگ بومی، اخلاق و دین ناب و مسائلی از این دست است. بویژه اخلاق و دین که خطری جدی برای گسترش فرهنگ و آیین غیربومی بشمار میرود. امّا سؤال اینجاست که این فرهنگ چرا اینقدر با فرهنگ مشرق زمین یا فرهنگ و آیینهای بومی مخاصمه دارد و با آن، کینه توزی میکند.
همانگونه که گفته شد ازدواج، نهادی مقدس در اسلام بشمار میرود. در این نهاد مرد و زن میتوانند نیازهای جنسی خود را ارضاء کنند. پس این میل و غریزه ی جنسی در نهادی ضابطه مند کنترل میشود. امّا در فرهنگ و آیین غیربومی این چنین نیست؛ بلکه ارزش و هنجار این فرهنگ، روابط آزاد زن و مرد را می طلبد. روابط آزادی که در درون خود ، فرهنگ برهنگی را به همراه دارد. فرهنگی که لجام گسیختگی شهوت را ارزش میداند به حدی که ازدواج افراد همجنس را مجاز میداند و امری قانونی میانگارد. در این خصوص میتوان به کشورهایی همچون آمریکا و کانادا توجه کرد. در این میان و در راستای ترویج فرهنگ و آیین غیربومی که گفته شد، قدرتهای اقتصادی کشورهای حاوی اینگونه فرهنگها با استفاده از صنعت سینما و ساخت فیلمهای غیراخلاقی، از این راه بهرههای فراوان میبرند. این فیلمها و ساخت آن دنیای پیچیدهای دارد. دنیایی پر رمز و راز، دهشتبار و خوفناک که ریشهی بسیاری از اخلاقیات و اصول ناب دینی را در خود میخشکاند و یا لااقل مورد تهدید قرار میدهد. این دنیای عجیب از صنعت سینما و تکنولوژی ماهواره برای نمایش فیلمهای مستهجن بهره میگیرد. در این میان کمپانیهای بزرگ، حجم عظیمی از سرمایه را کسب میکند امّا از آن سو فرهنگ و آیین بومی با این سوداگری یغماگرایانه به تقابل مینشیند و به مبارزه با آن میپردازد پس فرهنگ و آیین غیربومی برای دست یافتن به سرمایههای عظیم، بیش از پیش قصد از میان برداشتن فرهنگ و آیینهای بومی که دارندهی اخلاق و دین ناب است را میکند.
پس یکی از عوامل این تهاجم تهی ساختن جوانان از مفاهیم دینی و در نهایت کشاندن به دام فساد، فحشا، اعتیاد، اشاعهی کنشها و واکنشهای سیاسی منحط، استفاده استعماری و ابزاری از ورزش، خصوصاً فوتبال برای سرگرم کردن جوانان، بیارج کردن دانش و دانشگاه و …، میباشد. قرآن کریم میفرماید: «و من یوتی الحکمه فقر اوتی خیراً کثیراً. …. » هر که حکمت بهره او گردد بر بهترین کمال انسانی دست یافته است.(سوره توبه-۲۶۹) سعی فرهنگ مهاجم بر این است که جوان دارای فرهنگ اسلامی ایرانی، به تولید علم نپردازد چرا که فرهنگ مهاجم از بهترین و کارآمدترین پژوهشگران جهانی و از پدیدهای به نام فرار مغزها سود میجوید.[۷]
پس یکی از عوامل کینهتوزی فرهنگ و آیین غیربومی نسبت به فرهنگ و آیین بومی این است که پای پول و سرمایه در میان است پس این فرهنگ باید مانع یا موانع بزرگی همچون اخلاق و فرهنگ و آیین بومی را از سر راه بردارد. حال قانون به دفاع از اخلاق و دین میپردازد و هر که با قانون به مقابله بپردازد مجازات میشود. بدیهی است که همیشه موضوع قانون اخلاق نمیباشد بلکه اخلاق و قانون، دو دایره مجزا هستند که گاهی در هم فرو میروند یعنی قانون به دفاع از اخلاق و دین میپردازد. مقصود نگارنده، باب حدود، دیات و قصاص و برخی از مواد کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی میباشد. باز به موضوع مطرح شده باز میگردیم . فرهنگ و آیین غیربومی حق دارد نسبت به فرهنگ و آیین بومی مخاصمه گونه رفتار کند . چرا که منافع اقتصادی خود را در رویارویی با فرهنگ بومی، در خطر میبیند.
«تقوا و عفاف زن، نسبت به صیانت جوهرهی پاک زن بودن یا همان چیزی که او را عزیز و گرانبها میکند برای پارهای مردان مانع شمرده میشود. دنیای امروز کاری کرده است که مرد عیاش این قرن، نیازی به تشکیل حرمسرا با آن همه خرج و زحمت نداشته باشد. برای مرد این قرن از برکت تمدن غرب همه جا حرمسرا است. اگر قهرمان هزار و یک شب سر از خاک بردارد و امکانات وسیع و عیش و عشرت و ارزانی و رایگانی زن امروز را ببیند به هیچ وجه حاضر به تشکیل حرمسرا با آن همه هزینه نخواهد شد و از مردم مغرب زمین که او را از زحمت حرمسراداری معاف کردهاند تشکر خواهد کرد.[۸]
مهاتما گاندی میگوید: من ترجیح میدهم که نسل انسان به تمامی نابود شود تا اینکه بماند و با تبدیل زن، ظریفترین مخلوق الهی به یک وسیله عیاشی و شهوترانی از هر انسانی پست تر گردد.
فیلمسازانی که زن را برای پرفروش ساختن فیلمهای خود نماد عشقهای سینمایی، معرفی میکنند، بزرگترین دشمن وی محسوب میشوند چنین دشمنانی، زنانی را میسازند و بستری را برای آنان فراهم میکنند تا در نهایت از ایشان ابزاری فراهم کنند که میتواند فرهنگهای بومی را به مسلخ فنا بکشانند.
بزرگترین مصیبت، آن است که زن با بهرهدهی، اولین فردی است که به روی حق خود پا میگذارد. حقی که هنوز با طراحیهای صاحبان شرکتهای تجاری عظیم و استعمارگران آن را نشناخته است.[۹]
پس دانستیم علت مخاصمهی فرهنگ و آیین غیربومی با فرهنگ و آیین بومی چیست؟ و همچنین پی بردیم فرهنگ و آیین غیربومی در اثر جهانگردی چگونه فرهنگهای بومی را مورد تهاجم قرار میدهد و به تبع آن سبب وقوع چه جرایمی میشود؟
به نظر میرسد آنچه از نگاه جهانگردی و فرایند تغییر هنجارها و ارزشها رخ میدهد، جرایمی همچون زنا، لواط، مساحقه، استعمال مشروبات الکلی، روابط نامشروع، دایر کردن مراکز فساد و فحشا، تولید و توزیع فیلمهای مستهجن، قمار، استعمال مواد مخدر و افیونی و جز آن میباشد. که در گذشته نیز گفته شد. برخی اوقات جهانگردی بر اثر دعوت فرهنگ و آیین غیربومی با استفاده از رسانههای سمعی و بصری صورت میگیرد. پس با قاعدهای که در گذشته ارائه دادیم ، در مییابیم که جهانگردی در زایش چه جرایمی میتواند علت به شمار رود یا عامل تأثیرگذار باشد. چون هدف فرهنگ و آیین غیربومی تغییر ارزشها به ضد ارزش است که از رهگذر جهانگردی این تغییر انجام میپذیرد البته همانگونه که ذکر شد فرهنگ و آیین غیربومی در قالب جهانگردی قصد دارد ارزشهایی از فرهنگ و آیین بومی را از میان بردارد که برای آیین و فرهنگ غیربومی تهدید بشمار میرود حال همین تهدیدی که از آن نام بردیم همان اخلاق و دینی است که در تمامی ابعاد در دنیا سرآمد است.
فصل دوم:
جرایم وابسته به جهانگردی
مقدمه:
آنچه تا بدین جا بدان پرداخته شد، از نگاه جرمشناسی و جامعهشناسی بود یعنی نگاهی که به بن مایهها و آثار سفر و جهانگردی در این عرصه تحقیق پرداخت تا کشف شود که تا چه حد سفر و پدیده گردشگری بر وقوع جرم تأثیر میگذارد؟ در قسمتهای بعدی قصد بر آن است که بررسی شود چه جرایمی در قالب جهانگردی و صنعت توریسم قابل ارتکاب و یا تصور است. از جمله جرایمی که میتوان در این عرصه به میان آید جاسوسی، ترور، اخلال در نظام اقتصادی، اخلال در امنیت ملی، قاچاق مواد مخدر، قاچاق انسان، هواپیماربایی، سوءقصد به جان مقامات سیاسی و … است. اینکه این جرایم چه مشابهتهایی دارند، بحث مهم و نکته ی قابل توجهی است که بدان میپردازیم. آنگاه که به جرایم فوق الذکر، مینگریم به یک نکته بر میخوریم و آن ، این است که پدیدهی گردشگری به عنوان عامل یاری رساننده در تشکیل و تکوین این جرم اثرگذار است یا به نحوی که اگر مقولهای به نام سفر در این دسته جرایم وجود نداشته باشد جرم محقق نمیشود مثل جرم قاچاق انسان یا هواپیماربایی. آنچه در این بخش ارائه میشود جرایمی است که در قالب جهانگردی و پدیدهای اجتماعی چون سفر محقق میشود. در بخشهای پیشین با این نگاه به جهانگردی و سفر نگریسته شد که این موضوع میتواند در شکل مثبت یا منفی سبب تغییر هنجارها و ارزشها در ذهن انسان ایرانی شود و به همان تناسب منفی یا مثبت در کاهش یا افزایش آمار جرم موثر واقع شود. حال به آن میپردازیم که سفر، گردشگری و جهانگردی که در افق دید تحقیقمان میباشند تا چه میزان با جرم ارتباط پیدا میکند؟ وتا چه میزان در وقوع جرم اثر میگذارد؟ قاعدتاٌ میتواند تأثیرگذار باشد؟ بدون شک جرایم برشمرده در فوق با سفر و گردشگری و جهانگردی آمیخته شده است و این آمیختگی در جرایمی همچون هواپیماربایی، قاچاق انسان به شدت قابل مشاهده است چراکه اگر سفر و اصولاٌ جابهجا شدن را از این دسته جرایم منها کنیم به نظر میرسد این جرایم قابل تصور نباشد یعنی بایستی فردی در قالب یک گردشگر یا توریست لباسی برتن کند و دست به هواپیماربایی بزند یا وقتی جرمی سازمان یافته همچون قاچاق انسان و یا قاچاق موادمخدر و روانگردان را در ذهن ترسیم نماییم، در مییابیم فرد مجرم ابتدا دست به سفر میزند و سپس به تبع آن ، موادمخدر و قرص های روانگردان جابهجا میشود یا قاچاق انسان که در آن گروههای انسانی به مقاصد سودجویانه برای کار یا بهرهکشیهای جنسی از دیار خود به سرزمینهای مورد نظر برای کار و یا اصولاٌ مقاصد از پیش تعیین شده انتقال داده میشوند و این انتقال انسان که بدون مجوز و غیرقانونی صورت میگیرد میسر نیست مگر با سفر کردن. یا جاسوسی که برای ایفای نقش خود، میتواند لباس توریسم بر تن کند و وارد کشوری شود و به جمعآوری اطلاعات مورد نظر بپردازد. اگرچه این جرم به گونهای است که میتواند بدون سفرکردن هم محقق شود یعنی فردی که در یک کشور در تبعید است بدون انجام مسافرت به چنین جرمی دست بزند و با جمعآوری اطلاعات و انتقال آنها به فرد یا گروه یا نظام سیاسی مورد نظر برنامه خود را پیش برد. این جاسوسان برای موفقیت در گردآوری اطلاعـات و دستیـابی به منابع عظیـم اطلاعاتی از سفر و جهانگردی بهره میبرند که نمونههایی برای آن میتوان یافت. تاریخ سیاسی بشریت ، ترورهایی را به یاد دارد که در آن فرد یا افرادی وارد مرزهای جغرافیایی کشور دیگری میشدند و در راستای اخلال در نظام سیاسی آن کشور به ترور مقامات سیاسی و یا نظامی آن کشور میپرداختند تا بتواند مقاصد از پیش تعیین شده را جلو برند. امروزه پدیدهی شرکتهای هرمی که متأسفانه بر اقتصاد کشور ما ، سایه افکنده، به گونهای است که میتوان آن را جرمی بینالمللی دانست به گونهای که سرشاخههای اصلی شرکتهای هرمی در کشورهای بیگانه قابل دریافت هستند پس بیگمان برای پیشبرد مقاصد سودجویانه و ارتباط بیشتر بین شاخهها با سرشاخهها جهت ارزآوری و سودبری بی وقفه از سفر و جهانگردی بهره برده میشود. پس با اشارهای کوتاه به جرایم مورد نظر در این بخش بر آن بودیم که جایگاه سفر را در تکوین این دسته جرایم پیدا کنیم.
مبحث اول: قاچاق
گفتار اول::قاچاق انسان
رسم تحقیق بر این است که تعریف قاچاق انسان را بدانیم به گونهای که تعریفی روشن در برابرمان باشد تا بتوانیم در این میان به بحث اصلی خود بپردازیم.
تا قبل از تصویب کنوانسیون پالرمو پروتکل قاچاق انسان توافق جهانی در مورد تعریف قاچاق وجود نداشت. بر این پایه گزارشگر ویژهی سازمان ملل، در مورد خشونت علیه زنان در پنجاه و ششمین نشست کمیسیون حقوق بشر میگوید: در حال حاضر توافق جهانی در مورد تعریف قاچاق وجود ندارد واژهی قاچاق به وسیله ی عوامل مختلف برای توصیف اعمالی به کار میرود که از مساعدت در مهاجرت داوطلبانه گرفتــه تا بهرهکشی جنسی، انتـقال افراد با توسل به زور، تهدید، اغفال، خشونت و … به قصد انتفاع در نوسان هستند. در ۱۸ ژانویه ۱۹۹۸ پارلمان اروپا، قاچاق را به نحوی تعریف میکند که برگشت آن به قطعنامههایی است که قاچاق را به زنان محدود میکنند. مطابق این تعریف، قاچاق انسان عبارت است از: عمل غیرقانونی شخصی که تبعهی کشوری را به وسیله ی فریب یا اشکال دیگر، اجبار یا سوء استفاده از موقعیت آسیب پذیری وی و به قصد بهرهکشی از او به طور مستقیم یا غیرمستقیم تشویق به ورود یا اقامت در کشور دیگر میکند.
از بین تعاریفی که قبلاٌ ارائه شده بود، تعریفی که مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۴، ارائه داد تا پیش از تعریف پروتکل قاچاق انسان، مصوب سال ۲۰۰۰ به صورت گستردهتری مورد پذیرش قرار داشت. طبق این تعریف، قاچاق انسان جابه جا کردن غیرقانونی و مخفیانهای اشخاص ، در سراسر مرزهای ملی عمدتاٌ از کشورهای در حال توسعه و کشورهای دارای اقتصاد در حال گذار با هدف نهایی واداشتن افراد به وضعیتهای بهرهکشانه و ستمگرانه از لحاظ جنسی و اقتصادی و نیز دیگر فعالیتهای مرتبط با قاچاق همچون کار خانگی اجباری، ازدواج سفارشی، استخدام مخفیانه و فرزند خواندگی، سفارشی به منظور سود به کارگیرندگان، قاچاقچیان و سندیکای جنایتکار است.
جامعه بین المللی، نهایتاٌ در ماده ۳ پروتکل قاچاق انسان، پس از گفتگوهای طولانی این جرم را استخدام، حمل و نقل، انتقال، پناه دادن یا دریافت اشخاص با تهدید یا اعمال زور یا دیگر شکلهای تحمیل، آدمربایی، دسیسه، فریب، سوء استفاده از قدرت یا موقعیت آسیبپذیری ازرهگذر داد و ستد پول یا منافع برای به دست آوردن رضایت فردی که بر شخص دیگری کنترل دارد به منظور بهرهکشی تعریف کرد. [۱۰]
قاچاق، یعنی انتقال پنهانی یک چیز از یک نقطه به نقطه دیگر همانگونه که میتواند به شکلهای مختلف و تمهیدات پنهانسازی متنوع صورت گیرد میتواند گونههای مختلف داشته باشد. به عبارت دیگر بر اساس نوع چیزی که به صورت پنهانی از مکانی به مکان دیگر منتقل میشود میتوان از قاچاق اسلحه، قاچاق مواد هستهای، قاچاق اعضای بدن، قاچاق آثار فرهنگی، قاچاق حیوانات کمیاب و … سخن به میان آورد.[۱۱]
قاچاق انسان در سالهای اخیر به واسطه سود سرشار و خطر نسبتاٌ کم آن به سرعت افزایش یافته است بسیاری از کشورها هنوز مقررات ویژهای برای مقابله با قاچاق انسان ندارند.[۱۲]
صنایع میلیارد دلاری، درصدد این است که بچهها را به صورت کالاهایی به شکل انبوه وارد بازار کند. در حقیقت فحشای کودکان، بخشی از صنعت توریسم جنسی در برخی مناطق جهان است. تورهای دربست که هدفشان معطوف به فحشا است مردان را از اروپا، آمریکا و ژاپن به این نواحی میکشاند. جنبشهای زنان آسیایی، اعتراضات عمومی خود را علیه این تورها سازمان دادهاند ولی اینگونه تورها همچنان ادامه دارد.[۱۳]
گفته شد، نگارنده به جهت صورت گرفتن مقوله مهاجرت، قاچاق انسان را مد نظر قرار داده است. امّا از سوی دیگر، برخی تلاش کردهاند با دو مفهوم قاچاق اشخاص و قاچاق مهاجران، این دو مفهوم را از یکدیگر تفکیک کنند. به هر حال قاچاق مهاجران غیرقانونی هم پدیدهای است که امروزه، ابعاد نگران کنندهای یافته است و حتی اشاره شد که تخمینها نشان دهنده گرفتاری ۲۰۰ میلیون نفر در آن است. نکتهی جالب و البته تأسفآور در قاچاق مهاجران غیرقانونی آن است که معمولاٌ این افراد برای رسیدن به مقصدی که در آنجا به بدترین نحو تحت استثمار در خواهند آمد مبالغ قابل توجهی هم میپردازند. [۱۴]
یکی از دیگر نویسندگان تحت عنوان مقایسه قاچاق انسان و قاچاق مهاجران به تفصیل بیشتری در این خصوص پرداخته است.
در اسناد بین المللی قاچاق مهاجران به معنای فراهم کردن موجبات ورود غیرقانونی یک نفر به داخل کشوری که در آن شخص تبعه یا مقیم دائم آن کشور نیست به منظور به دست آوردن مستقیم یا غیرمستقیم مال یا انتفاع مادی تعریف شده است (ماده ۲ پروتکل) مبارزه با قاچاق مهاجران از طریق زمین، دریا و هوا به عنوان مهاجر معمولاٌ به کسی اطلاق میشود که به کشور دیگری میرود و در آنجا اقامت میگزیند امّا این اصطلاح غالباٌ در مورد مهاجرت غیرقانونی به کار میرود و به معنای کسی است که وارد کشور دیگری میشود در حالیکه شهروند آن کشور نیست و موفق به گرفتن اقامت دائم یا موقت از راههای قانونی نمیشود. [۱۵]
این نویسنده در ادامه اضافه مینماید : قاچاق مهاجران مستلزم عبور غیرمجاز از مرزهای ملی یک کشور است بنابراین هم قاچاقچی و هم شخصی که قاچاق میشود مرتکب جرم میگردند. امّا قاچاق انسان به معنای بهرهکشی از دیگری، در شرایطی شبیه بردگی یا تجارت سکه است و در همهی موارد مستلزم نقل و انتقال نیست. این جرم همیشه از سوی قاچاقچی نسبت به قربانی شخص قاچاق شده ارتکاب مییابد بنابراین فقط برای قاچاقچی جرم تلقی میشود. در اقدامات ضد قاچاق انسان، باید به تمایز میان مهاجران بدون مدرک و اشخاص قاچاق شده توجه کرد به همین دلیل بسیاری از کشورهای مقصد در قوانین و سیاستهای خود میان مهاجران بدون مجوز به عنوان کسانی که در آرزوی به دست آوردن زندگی بهتر با رضایت خود وجهی را پرداخت کرده و قبول خطر میکنند تا از مرز، عبور داده شوند و اشخاص قاچاق شده به عنوان قربانیانی که بعد از فریب خوردن به وسیله گروههای تبهکار، خود را در شرایط بردگی مییابند تفاوت میگذارند. [۱۶]
آنچه در بحث قاچاق انسان قابل توجه به نظر میرسد مسأله اقتصاد سرمایهداری است. سازمانهای تبهکار، در هر نقطهای از دنیا که تشکیل شوند معمولاٌ به دنبال گروههای انسانی میروند که از فقر و ناتوانی اقتصادی در عذاب و گرفتاری شدید به سر میبرند. این سازمانها با وعدههای زندگی و رفاه بهتر، درآن سوی مرزهای جغرافیایی گروههای انسانی را به نقاط خاصی انتقال میدهند و در نهایت مورد بهرهکشی جنسی و اقتصادی قرار میدهند. بدیهی است که اصولاٌ مهاجرت درقالب قاچاق انسان، گریختن از شرایط و اوضاع و احوال حاکم بر زندگی افراد قاچاق شده است. این قضیه در پدیده ی دختران فراری به سهولت قابل رؤیت است که دیده شده آمار وحشتناکی از جنس این دختران از خانواده فقرزده هستند که در نهایت به دام سازمانهای تبهکار افتاده و برای بهره کشی جنسی و اقتصادی به کشورهای حاشیه ی خلیج فارس همچون امارات قاچاق میشوند. در این خصوص، فیلم مستندی به نام فقر و فحشا وجود دارد که این موضوع را در حد توان موشکافانه بررسی کرده است. بنابراین تحت صنعت توریسم و یا گردشگری گروههای انسانی به مناطق خاصی انتقال داده میشوند و این انتقال گروههای انسانی همراه با وعدههای دروغین مهاجرت به کشورهای پیشرفته، زندگی و رفاه صورت میگیرد از نظر جرم شناسی علت قاچاق را میتوان در رضایتمندی افراد انسانی قاچاق شده در این موضوع دانست یعنی فرار از وضعیت نابسامان اقتصادی و امید زندگی بهتر گروههای انسانی را به سوی بیگاری و بهرهکشی جنسی و جسمی سوق میدهد.”از نظر مقررات ، قانون مبارزه با قاچاق انسان این جرم زمانی تحقق مییابد که عنصر فراهم شدن دخالت داشته باشد به عبارت دیگر عبور دادن افراد از مرز ضرورتی برای تحقق جرم است. بنابراین از نظر قانونگذار ایران ، قاچاق داخلی افراد فاقد جنبه مجرمانه است و صرفاً قاچاق قابل مجازات است که جنبه بین المللی داشته باشد. [۱۷]
گفتار دوم: قاچاق زنان:
شکل دیگر از قاچاق انسان، قاچاق زنان است که در این قسمت به جهت اهمیت آن، به صورت جداگانه مورد بحث قرار میگیرد. در گذشته گفته شد گروههای انسانی برای بهرهکشی جنسی مورد قاچاق قرار میگیرند.