۲-۵۹- شناخت کارآفرینانه افراد معماری حمایت کننده کارآفرینی سازمان:
شناخت حمایت کننده کارآفرینی تنها در حوزه مدیران ارشد نیاز نیست. بلکه همه افراد چه مدیران و چه غیر آنها می توانند دارای آن باشند. هنگامی که شناخت کارآفرینانه در افراد وجود داشته باشد این موضوع در فرهنگ سازمان رخ نمایی می کند. «راهی ما کارها را اینجا انجام می دهیم» و بازتاب رفتارهای با قصد قوی تر «راه هایی که انتظار داریم کارها اینجا انجام شوند» فرهنگ سازمانی را توصیف می کنند.[۸۱] به صورت رسمی تر، فرهنگ بیانگر مفروضات پایه ای مشترک می باشد که یک بدنه جمعی برای شناسایی و برخورد با موضوعات و فرصت ها توسعه می دهد، می باشد.[۸۲]
درست مانند شناخت حمایت کننده کارآفرینی غیر وابسته به زمینه مدیران ارشد که چشم انداز استراتژیک کارآفرینانه سازمان را شکل می دهد، شناخت حمایت کننده کارآفرینی غیر وابسته به زمینه هنجارهای فرهنگ سازمانی را که رفتارهای کارآفرینانه را شکل می دهند، می سازد و همچنین در اینجا نیز سازمان ابزاری می گردد که شناخت حمایت کننده کارآفرینی نیز وابسته به زمینه عملیاتی می گردد. همانطور که از پیکان دو جهته میان شناخت حمایت کننده کارآفرینی افراد و معماری حمایت کننده کارآفرینی سازمان بر می اید، فرهگ سازمانی نیز می تواند افکار غیر وابسته به زمینه افراد خود را پیرامون کارآفرینی تحت تأثیر قرار دهد. به این ترتیب رابطه دو طرفه میان شناخت کارآفرینانه افراد سازمان و وجود هنجارهای فرهنگی مشوق رفتارهای کارآفرینانه، وجود دارد. قوت شناخت حمایت کننده کارآفرینی افراد، رابطه مستقیم با قوت هنجارهای فرهنگی مشوق کارآفرینی در سازمان دارد. از آنجا که رفتار کارآفرینانه می تواند از طریق مختلفی رخ نمایی کند، تشخیص و بهره برداری از فرصت ها به عنوان جوهر رفتار کارآفرینانه و همچنین فرآیند کارآفرینی مطرح می گردد.[۸۳] هنگامی که افراد سازمان دارای شناخت حمایت کننده کارآفرینی قوی تری باشند، احتمال شخیص و بهره برداری از فرصت های کارآفرینی که شین و اخارت به عنوان « حالتی که در آن کالاها یا خدمات نوین، مواد اولیه جدید، بازارهای نو با شیوه های سازماندهی جدید از طریق شکل دهی به ابزارها، اهداف و یا روابط ابزار، اهداف جدید شکل می گیرند» توصیف می کنند، افزایش می یابد. این انتظار که شناخت حمایت کننده کارآفرینی می تواند سبب افزایش تشخیص و بهره برداری از فرصت ها گردد، موضوعی اثبات شده به واسطه تحقیقات افرادی نظیر میشل و همکاران (۲۰۰۲)، شین و نکاتارامان و اخارت می باشد. این تحقیقات نشان می دهند که شناخت می تواند افراد را برای تشخیص فرصت های کار آفرینانه مهیا کند. دلیل اصلی که دنبال کردن فرصت ها، توسط کار آفرینان را تعیین می کند تابعی از میزان جذابیت برای افرادی است که آنها را تشخیص داده اند، که این مساله خود تابعی از قدرت شناخت حمایت کننده کار آفرینی افراد می باشد.
۲-۶۰-مدل مفهومی پژوهش:
لازم به ذکر است که مدل مفهومی تحقیق بر اساس مقاله ای از ابوالفضل صفدری تحت عنوان بررسی تاثیر یادگیری سازمانی بر کارآفرینی سازمانی در میان سازمانهای استان قزوین تهیه شده است.
الگوهای ذهنی |
یادگیری تیمی |
قابلیت های فردی |
یادگیری سازمانی |
چشم انداز مشترک |
تفکر سیستمی |