دارایی انسان محور: شامل میزان تخصصهای گروهی ،خلاقیت وحل مسایل ،رهبری ،مهارتها وتوانمندیهای موجود درکارکنان یک شرکت می باشد .
زیرساخت ها : شامل تکنولوژی ها، متدولوژی ها و کلیه فرآیند هایی است که باعث می شود صحت ، کیفیت و ایمنی در سازمان حفظ شود.
مالکیت معنوی: که شامل دانش فنی ، نرم افزارهای تجاری و کسب وکار، کپی رایت ،حقوق مربوط به طرحهای گوناگون ونشانه های تجاری است.
شکل ۱-۲- مدل سرمایه فکری بروکینگ
سرمایه فکری |
دارایی های بازرا |
دارایی های انسان |
دارایی زیرساخت |
دارایی مالکیت معنوی |
طبقه بندی ارائه شده توسط بروکینگ مشابه باطرح ادوینسون ومالون است امادراین طبقه بندی برکینگ ،مالکیت معنوی را ازداراییهای زیر ساختی جداکرده ودریک دسته مجزا قرارداده است .دیدگاه آنها اگرچه یکسان نیستند اما مکمل یکدیگر هستند. هدف ادوینسون ومالون توضیح اهمیت ICدرسازمان ها بوده وموضوعات مهمی مانند ویژگی های کلیدی ،اندازه گیری رویکرد های مدیریت برآنها رادربرمی گرفت.
آنها مدیریت بر IC را بعنوان گامی نهایی برای ساخت سازمانهایی با ارزش بالا و سازمان های که می خواهند ارزش در آنها بصورت مداوم افزایش یابد معرفی گردند. با اینکه بروکینگ دارای اهداف مشابهی باادوینسون و مالون بود ، اما او اجزای [۱]IC را طوری تعیین کرد که بتوان از آن درامر ممیزی نیز استفاده نمود و بدین خاطر وی بر روی فرآیند های تعریف ، مستند سازی و اندازه گیری IC تاکید کرده است. خانم بروکینگ عقیده دارد که هدف نهایی هر کسب و کاری بدست آوردن ارزش پولی به ازارء هر جزئی از دارایی ها است. او تصریع کرده است که این امر برای شرکت ها بسیار مهم است که میزان دارایی هایشان را ارزیابی کرده وازطریق مدیران را ازمحل وجود ارزش های واقعی درسازمان آگاه سازند. به همین دلیل آنها نیاز دارند تا شاخص هایی برای ارزیابی موفقیت و رشد در دست داشته و مبناهایی را برای افزایش احتمال دریافت وام از موسسات مالی به وجود بیاورند.
۱۹ -۲- مدل روس و همکاران
روس و روس ، دراگونتی و ادوینسون در سال ۱۹۹۷ شاخص سرمایه فکری را برای اندازه گیری IC معرفی کردند. آنها تشریح کردند که دیدگاههایشان دررابطه با IC ،دانش محور بوده و اشتباهاتی با مباحث دانشی دارد. از سوی دیگر بعدها آنها از مدلی استفاده کردند که مشابه بامدل ادوینسون ومالون بود (اما دقیقا همانندآنها نبود ). آنها SC و HC را از IC انشعاب داده و این سازه ها را نماینده منابع شعور و بدون شعور دانستند که بالطبع هرکدام شیوه های مدیریتی متفاوتی را طلب می کند (شکل ۴-۲).این محققان سرمایه ارتباطی رابه عنوان بخشی ازسرمایه ساختاری (به جای آنکه آنرا دردسته سومی قراربدهند)درنظر گرفته اند.روس وهمکاران ۱۹۹۷ HC رابه شایستگی ،نگرش وزیرکی فکری تقسیم کردند.
شایستگی : شامل دانش فردی کارکنان ومهرتها ،استعدادها ودانش فنی آنهاست .
نگرش : نشان دهنده ارزشی است که نتیجه نوع رفتارکارکنان درمحل کاربوده وتحت تاثیر انگیزش ،رفتارها ورهبری است.
چالاکی فکری :شامل نوآوری کارکنان ،توانایی انطباق باشرایط وقابلیت استفاده از دانش ازیک مفهوم وزمینه به مفهوم وزمینه دیگراست .ازسوی دیگر ساختاری شامل اجزای زیر است :
روابط : به معنی ارتباط بامشتریان ،عرضه کنندگان ،شرکاءاستراتژیک و دیگر ذینفعان شرکت می باشد .
سازمان : یک سازمان نه تنها دارای سیستم ها و ساختارهای مشهود است ، بلکه همچنین شامل زیر ساختهای نامشهود ،دارایی های معنوی ، فرآیند ها و فرهنگ نیز می باشد.
تجدید وتوسعه : به عنوان جنبه نامشهود هر چیزی که باعث خلق ارزش درآینده گردیده اما اثرآن درحال حاضر مشخص نیست.
شکل ۲-۲- روس وهمکاران ، مدل شاخص سرمایه فکری
اگرچه ادوینسون و مالون پیشرفت های زیادی دررابطه با اندازه گیری IC داشته اند اما روس و روس ۱۹۹۷پیشرفت های ملموسی در یکپارچگی معیارهای IC و حرکت به سمت یک معیار واحد (رویکرد کل نگربه ارزش) داشتند. آنها در تحقیقی دیگر و در طبقه بندی شبیه به طبقه بندی ادوینسون ومالون ،IC را به سرمایه انسانی ،سرمایه سازمانی وسرمایه ارتباطی تقسیم کرده واین سه دسته رادریک سطح افقی قرارداده اند، (Chang,2007) را این طبقه بندی اجزاسرمایه های فکری باجزئیات بیشتری معرفی شده است: سرمایه ساختاری :فرهنگ شرکت ،ساختار،فرآیند ها ورویه های کاری سرمایه انسانی :شامل دانش فنی، مهارتها ، ویژگی های رهبری مدیران ارشد، نوآوری ها، انگیزش (بعد مالی وغیرمالی ) و قابلیت سازگاری است. سرمایه رابطه ای : رابطه بامشتری جهت اطمینان ازمیزان رضایت آنها ازمحصولات وخدمات ارائه شده ،ارتباط با تامین کنندگان جهت اطمینان ازارائه مواد اولیه با کیفیت، (Brennan,2000).
شکل ۳ -۲ طبقه بندی سرمایه های فکری
۲۰ -۲- مدل استیوارت
استیوارت درسال ۱۹۹۱و در مجله فورچون IC را عبارت از دانشی که از طریق تبدیل مواد خام به محصولاتی که آنها را ارزشمند ترمی سازد معرفی کرده است. استیوارت هم همچون محققان قبلی IC را ترکیبی از دو دسته HC و SC دانسته و سرمایه سازمانی را زیر مجموعه ای از SC قلمداد کرده است. او عقیده دارد که هر شرکتی هر سه سرمایه مذکور را دارد اما بر اساس شرایط متفاوت، تاکید بیشتری بروی یکی از این سرمایه ها می کند .ازاین منظر استیوارت اجزای سرمایه فکری عبارتند از:
سرمایه انسانی : که اشاره به مهارت ها و دانش فردی کارکنان شرمت دارد.
سرمایه ساختاری :شامل مالکیت معنوی ،متدولوژی ،نرم افزار،اسناد ومصنوعات دانشی دیگر.
سرمایه مشتری :به معنی ارتباط بامشتریان وعرضه کنندگان است .
شکل ۴-۲- مدل سرمایه های فکری استیورات
ارزش بازار |
دارایی های نامشهود |
دارایی های مشهود |
سرمایه انسانی |
سرمایه ساختاری |
سرمایه مشتری |
۲۱ – ۲- مدل سالیوان
سالیوان یکی ازپایه گذاران وشریک تجاری گروه مدیریت سرمایه های فکری است .گروه مدیریت سرمایههای فکری یک شرکت مشاوره ای است که فعالیت هایش برایجاد وتولید ارزش سرمایه های فکری متمرکز شده است. براساس نظریه این گروه، از کنار هم قراردادن دورکن اساسی سرمایه انسانی و دارایی های فکری می توان به مفهوم وجایگاه سرمایه های فکری دست یافت. مطابق این مدل ، سرمایه های فکری ازسه جزء تشکیل شده اند: منابع انسانی: دراین منابع هوش وخرد کارکنان سازمان رادرنظرگرفته می شوند.منابع انسانی منشاءفن، تخصص وحافظه سازمانی درخصوص موضوعات مهم وحائز اهمیت برای سازمان هستند.منابع انسانی ،شامل تجارب جمعی ،مهارت وفوت وفن عمومی تمام کارکنان بنگاه است.
دارایی های فکری : دانش مشهود طبقه بندی شده ویاتوضیحات فیزیکی از دانش خاصی راشامل می شود که سازمان می تواند ادعای مالکیت آن رانموده وبدون ایجاد مشکلی درحقوق معنوی ،آنهارابه سادگی خرید وفروش کند .هرتکه ای ازدانش سازمان،که معمولابه شکل مستند کاغذی یا کامپیوتری است ،بعنوان دارایی فکری سازمان تلقی شده مورد حمایت وحفاظت قرارگیرد. دارایی های فکری منشاءایده ها ونوآوری هایی هستند که شرکت ها وبنگاه ها آنهارا تجاری می نمایند.
مالکیت معنوی :مالکیت معنوی یک نوع دارای فکری است که بصورت قانون قابلیت حمایت ،حفاظت وپیگیری را داراست. ازموارد مالکیت معنوی می توان به حق اختراع ،حق تالیف ،علائم ونشان تجاری واسار ورموزتولید تجاری اشاره نمود. الگوی سالیوان برای تجسم ونمایش تصویری سرمایه فکری ،به صورت زیر می باشد :
شکل ۵ – ۲- الگوی سرمایه فکری سالیوان
دارای های فکری |
متدولوژی
اسنادومدارک تصاویر طراحی ها |
برنامه ها
اختراعات فرایندها پایگاه هایداده |
مالکیت معنوی
حق اختراع حق تالیف نشان تجاری رموز تجاری |
سرمایه انسانی
تجربه فوت وفن مهارت خلاقیت |
۲۲ – ۲ – مدل بونفرر
بونفرر۲۰۰۳ اعتقاد به این دارد که بایستی ما بین چهارجزء سرمایه فکری سرمایه شامل سرمایه انسانی ،سرمایه ساختاری ، سرمایه نوآوری تمایز قائل شد .
سرمایه انسانی : مجموعه ای از دانشها ی فنی وروتین موجود درتفکرات کارکنان است .
سرمایه ساختاری : همه آیتم های نامشهود از دانش ضمنی که قابل تفکیک هستند راشامل می شود.
سرمایه بازار: استعدادهای سازمانی در ارتباط با جهان خارج (به عقیده بونفر این شامل پایگاه داده ،سهم بازار، شهرت و اعتبارو محصولات و خدمت جدید است) است. سرمایه نوآوری : قابلیت های نوآوری سازمان رادربرمی گیرد.
شکل ۶-۲- ارزش سرمایه فکری بونفر ۲۰۰۲
از سوی دیگر وی در رویکرد ارزش پویایی IC، شاخص های ویژهای را مد نظر قرار داده که برروی بعد پویا و سازمانی عملکرد اجتماعی – اقتصادی[۲] تمرکز کرده و تحت شرایط مختلفی درسطوح خرد وکلان اقتصادی قابل اجرا است. وی در روش پویایی IC ، چهار بعدی که منجر به توانمندی رقابتی شدن سازمان می گردد را با یکدیگر یکپارچه کرده است (شکل ۸-۲) منابع به عنوان ورودی ها: که اشاره به منابع مورد نیاز فرآیند های تولیدی شامل منابع مشهود ، میزان سرمایهگذاری در R & D و اکتساب تکنولوژی مناسب و…. دارد.
فرایند ها : که نقش آنها در صف آرایی و بکارگیری آن دسته از استراتژی های پویایی است که برمینای فاکتورهای نامشهود شکل گرفته اند.
سرمایه فکری : بوسیله ترکیبی ازمنابع نامشهود ساخته شده ومی تواند به نتایج ویژه ای مانند دانش جمعی، حق ثبت و اختراع ها، علامت تجاری ، شهرت ، رویه های عادی خاص و شبکه های همکاری منجر شود.
سطح خروجی ها : عملکرد سازمان ها (سهم بازار، کیفیت محصولات و خدمات) به صورت سنتی از طریق تحلیل موقعیت بازار محصولات و خدمات اندازه گیری می شود، (chang,2007).
شکل ۷-۲-چارچوب ۴ بعدی سرمایه های فکری بونفر
سرمایه فکری |
خروجی ها |
منابع و توانمندیها |
فرایندها |
بونفر چهار بعد رادریک چهرچوب یکپارچه تبدیل کرده ویک ارتباط بین ورودی ها (منابع )،فرایندها،دارائیهای نامشهود شرکت مطرح کرد.
مدل بنتیس درسال ۱۹۹۸ و به دنبال نظریه های قبلی خود ، سرمایه های فکری رام تشکل از سه جزء سرمایه مشتری ، سرمایه ساختاری و سرمایه انسانی دانست. از منظر وی بخش عمده سرمایه انسانی را دانش ضمنی افراد تشکیل می دهد. این دانش شامل مهارت های تجاری هستند که به راحتی نمی توان آنها را بصورت بندبه بند اذعان کرد. بونتیس عقیده دارد که سرمایه انسانی دارای اهمیت بسیار زیادی است چرا که منبع اصلی خلاقیت و نوآوری محسوب می شود. وی سرمایه ساختاری را شامل مکانیزم ها و ساختارهای سازمانی دانسته که در رساندن کارکنان به ماکزیموم عملکرد ، نقشی پشتیبان دارند. بنتیس این اجزاء را شامل فرهنگ، سیستم های اطلاعاتی ، R & D ، فرایندها، امور جاری و کارایی هر یک از آنها می داند. سرمایه مشتری نیز از منظر بنتیس شامل شناخت کانال های بازاریابی و دانش ارتباط با مشتریان است که هر یک از این دو نقش بسیار مهمی را در یک سازمان بر عهده دارند. علاوه بر این جنبه های دیگری مانند ارتباط با رقبا و تامین کنندگان را از اجزاء مهم این سرمایه بر شمرده است، (Bollen,2005).
۲۳ – ۲- مدل هانس و لاواندال
طبقه بندی دیگری که بایستی از آن نام برد طبقه بندی هانس والاواندال[۳] ۱۹۹۷ است. در این طبقه بندی منابع شرکت به دو دسته مشهود و نامشهود تقسیم می شود. در این منظور از منابع نامشهود IC می باشد که این دو محقق آنها را به دو دسته اصلی منابع ارتباطی و شایستگی تقسیم کرده اند. شایستگی ها به توانایی برای اجرای یک کارخاص اطلاق می شود و به دو سطح فردی (دانش، مدل هانس ولاواندال مهارتها، استعداد و توانمندی ها) و سازمانی (اطلاعات محورها، پایگاه ها ، تکنولوژی و رویه ها) تقسیم می شود. منابع ارتباطی نیز اشاره به شهرت شرکت ، وفاداری مشتریان ، و ارتباطات شرکت با مشتریان دارد.
شکل ۸-۲-مدل هانس و لاواندال۱۹۹۷
منابع |
نامشهود |
مشهود |
ارتباط
شهرت وفاداری -ارتباطات |
شایستگی اطلاعات محورها-مهرتها تواناییها توانمندیها |