تسجيل الدخول المتابعة إلى Gmail هل نسيت البريد الإلكتروني؟ ألا تمتلك هذا الكمبيوتر؟ استخدِم وضع الضيف لتسجيل الدخول بشكلٍ خاص. مزيد من المعلومات تعليماتالخصوصيةالشروط
۱-۲-۱- تعهد رفتار ملت کاملهالوداد غیرمتقابل (یکجانبه)
بر طبق این نوع از تعهد رفتار ملت کاملهالوداد، یک دولت در برابر دولت دیگر تعهدی مبنی بر اعطای رفتار ملت کاملهالوداد بر عهده میگیرد، بدون آنکه طرف مقابل چنین تعهدی را بر عهده گیرد. این سادهترین شکل تعهد است که دولت معطی متعهد میشود و دولت ذینفع آن را میپذیرد.
بنابراین ایجاب و قبول که از ویژگیهای هر تعهد قراردادی است، در معاهده متضمن این نوع تعهد نیز وجود دارد، اما مبتنی بر تعهد متقابل نمیباشد و تنها یک تعهد یکجانبه وجود دارد.
در عصر حاضر با توجه به اینکه “تقابل” از اصول بنیادین در تجارت بینالملل است، تعهد یکجانبه در شرایط خاص و استثنائی کاربرد دارد. مثلاً معاهداتی که رفتار ملت کاملهالوداد را به کشتیهای دولتهای بدون ساحل اعطا مینمایند. در واقع دولت بدون ساحل در وضعیتی نیست که بتواند همین امتیاز را به دولت معطی اعطا نماید، اگرچه دولت ذینفع می تواند نوع دیگری از امتیاز را به دولت معطی اعطا نماید، اما تعهد رفتار ملت کاملهالوداد همچنان یک طرفه باقی میماند[۲].
۲-۲-۱– تعهد رفتار ملت کاملهالوداد متقابل (دوجانبه)
در معاهده دو یا چند جانبه متضمن تعهد رفتار ملت کاملهالوداد متقابل، طرفین آن موافقت به اعطای رفتار ملت کاملهالوداد مینمایند. بنابراین برخلاف معاهده متضمن تعهد رفتار ملت کامله الوداد غیرمتقابل که تنها یک طرف، متعهد به اعطای رفتار ملت کامله الوداد به طرف مقابل می شود، در معاهده شامل تعهد رفتار ملت کامله الوداد متقابل هر دو طرف (همه طرفین آن) متعهد به اعطای رفتار ملت کامله الوداد به یکدیگر می شوند.
امروزه رفتار متقابل ویژگی طبیعی تعهدات رفتار ملت کاملهالوداد به حساب میآید.تعهدات رفتار ملت کاملهالوداد در موافقتنامههای اصلی سازمان جهانی تجارت[۳]، نمونه برجستهای از این نوع تقابل است.
کمیسیون حقوق بین الملل در ماده ۱۳ طرح پیش نویس خود در سال ۱۹۷۸ این نوع تعهد را تحت عنوان “تعهد ملت کاملهالوداد مشروط به رفتار متقابل” مورد شناسایی قرار داده است و مقرر میدارد: “چنانچه تعهد ملت کاملهالودادی مشروط به رفتار متقابل شده باشد، دولت ذینفع حق دریافت رفتار مطلوب را تنها بر مبنای اعطای رفتار متقابل مورد توافق به دولت معطی به دست میآورد[۴].”
بند (و) از شماره ۱ ماده ۲ این طرح منظور از رفتار متقابل را جبرانی از یک نوع و یک میزان بین دولتهای معطی و ذینفع بیان می کند[۵].
۳-۲-۱- تعهد رفتار ملت کاملهالوداد مشروط (مشروط به تعهد همعرض)
تعهد رفتار ملت کاملهالوداد مشروط به تعهد هم عرض یا مشروط به جبران[۶] دربردارنده نوعی از تقابل است که تأکید بر تبادل همزمان منافع یا تعهدات معادل میشود. به عبارت دیگر در صورتی دولت ذینفع بنابر این نوع تعهد از امتیاز اعطایی به دولت ثالث بهرهمند میشود که در همان زمان، معادل این امتیاز به دولت امتیاز دهنده اعطا نماید.
به عنوان مثال اگر دولتهای (الف) و (ب) معاهده دارای تعهد رفتار ملت کامله الوداد مشروط منعقد نمایند، هنگامی که (الف)، امتیاز (x) را به دولت ثالث اعطا می کند، در صورتی (ب) می تواند از امتیاز (x) از جانب (الف) بهره مند گردد که در همان زمان (ب) نیز امتیاز (x) یا معادل آن را به (الف) اعطا کند.
برای تشخیص تفاوت تعهد رفتار ملت کامله الوداد مشروط با تعهد رفتار ملت کامله الوداد متقابل در قالب مثال مذکور می توان گفت که اگر دولتهای (الف) و (ب) معاهده دارای تعهد رفتار ملت کامله الوداد متقابل منعقد نمایند، هنگامی که (الف)، امتیاز (x) را به دولت ثالث اعطا کند، برخورداری (ب) از امتیاز (x) منوط به اعطای این امتیاز یا معادل آن به (الف) نیست. البته به دلیل وجود تعهد متقابل، هنگامی که (ب) نیز امتیاز (x) یا هر امتیاز دیگری را به دولت ثالث اعطا کند، می بایست آن امتیاز را به (الف) اعطا نماید.
اگرچه تعهد رفتار ملت کامله الوداد مشروط مبتنی بر برابری است، اما نفی مؤدبانه اعطای رفتار ملت کاملهالوداد میباشد، زیرا دولتهای متعاهد متعهد میشوند به اینکه برای اعطا منافع خاص مشابه، نسبت به منافعی که قبلاً به کشورهای ثالث تسری داده بودند، به مذاکره بپردازند[۷].
این شکل از تعهد امروزه متروک شده است، اما به لحاظ این که از منظر حقوق بینالملل همچنان معتبر است، بند (الف) شماره ۱ ماده ۲ طرح مواد کمیسیون حقوق بینالملل راجع به تعهدات ملت کاملهالوداد، این تعهد را تعریف و به رسمیت شناخته است.
مطابق این بند، تعهد مشروط به تعهد هم عرض (مشروط به جبران) تعهدی است که به شکل یک تعهد هم عرض (تعهد جبرانی) در یک معاهده دربردارنده تعهد ملتهای کاملهالوداد درج میگردد و دررابطه با هر مسئلهای که به توافق میان کشور ذینفع و کشور امتیازدهنده رسیده باشد، عنوان میگردد[۸].
ماده ۱۲ طرح مزبور درباره نحوه تأثیرگذاری این نوع تعهد مقرر مینماید: “چنانچه تعهد ملت کاملهالوداد مشروط به جبران شده باشد، دولت ذینفع حق دستیابی به رفتار ملت کاملهالوداد را تنها به موجب اعطا جبران مورد توافق به دولت معطی به دست میآورد[۹].”
۴-۲-۱- تعهد رفتار ملت کاملهالوداد غیرمشروط (مطلق)
مطابق با تعهد رفتار ملت کاملهالوداد غیرمشروط، دولت معطی ملزم به اعطای هر نوع منفعتی به دولت ذینفع خواهد بود که داخل در حوزه تعهد است و به دولت ثالث اعطا شده است، بدون اینکه دولت ذینفع ملزم به دادن چیزی به عنوان جبران باشد.
ماده ۱۱ طرح پیش نویس کمیسون حقوق بینالملل این تعهد را تعریف و شناسایی نموده است[۱۰] و مهمترین مثال از کاربرد این نوع تعهد، تعهدات رفتار ملت کاملهالوداد در موافقتنامههای اصلی سازمان جهانی تجارت میباشد که اعطای رفتار ملت کاملهالوداد را حسب مورد، فوری و بدون قید و شرط مقرر میدارند[۱۱].
تعهد غیرمشروط به طرفین حقوق برابر اعطا می کند. اما لزوماً کشورها از منافع مادی برابر بهرهمند نمیشوند. برای کاهش چنین آثاری و برقراری اصل تقابل بر اساس آزادی قراردادها و حاکمیت اراده، دولتها رفتار ملت کاملهالوداد غیرمشروط را تابع یکسری قیود و محدودیتها از قبیل تعیین مدت و اعطای امتیازات تعرفهای مینمایند. این قیود، ماهیت رفتار ملت کاملهالوداد را به رفتار ملت کاملهالوداد مشروط تبدیل نمیکند، زیرا همچنان دولت ذینفع برای قرارگرفتن در جایگاه ثالث، لازم نیست جبران یا مابهازایی به دولت معطی اعطا نماید.
واضح است که این قیود می بایست در موافقتنامه مربوطه درج شود و دولت متعهد به اعطای رفتار ملت کامله الوداد غیرمشروط در آینده نمی تواند به طور یکجانبه قیود دیگری را به طرف متعاهد ذینفع تحمیل نماید.
باتوجه به توضیحات راجع به انواع تعهدات رفتار ملت کامله الوداد می توان متذکر گردید که این تعهدات می تواند از نوع غیرمتقابل مشروط، غیرمتقابل غیرمشروط، متقابل مشروط یا متقابل غیرمشروط باشد.
بند دوم- تعهد رفتار ملی
در ادبیات حقوق بینالملل اصولاً تعهد رفتار ملی را در دو مفهوم کاملاً متفاوت میتوان مشاهده نمود که گاه از آنها به عنوان مفهوم کلاسیک و مفهوم نوین تعهد رفتار ملی نیز یاد میشود. منظور از تعهد رفتار ملی به عنوان یکی از تعهدات اصلی و بنیادین منع تبعیض در حوزه تجارت بینالملل که به عنوان بخشی از این تحقیق مطمح نظر است، مفهوم نوین رفتار ملی میباشد، اما برای شناخت جامع و مشخص از این تعهد در ذیل به هر دو مفهوم پرداخته میشود.
۱-۲- تئوری کلاسیک تعهد رفتار ملی (دکترین کالوو)
۱-۱-۲- مفهوم و ماهیت تئوری کلاسیک تعهد رفتار ملی
مفهوم کلاسیک استاندارد یا تعهد رفتار ملی بیان میدارد، به دلیل آنکه بیگانگان باید از قوانین محل اقامت اطاعت کنند و در واقع به شرایط محلی با همه منافع و مضرات تسلیم شدهاند، لذا تنها مجازند انتظار رفتار برابر با اتباع را از کشور پذیرنده داشته باشند[۱۲].
از آنجا که این استاندارد رفتاری بعدها توسط حقوقدان آرژانتینی کارلوس کالوو (Carlos calvo) در سال ۱۸۶۸ مورد تأیید و گسترش قرارگرفت و در اثر همین امر چالشهای بسیاری در گستره حقوق بینالملل ایجاد شد که کماکان هم ادامه دارد، لذا از این استاندارد به “دکترین کالوو” هم یاد میشود. همچنین دکترین کالوو مبتنی بر دو اصل است: نخست آنکه بنابر اصل حاکمیت سرزمینی، هر دولت حاکم حق دارد نظام اقتصادی خاص خود را به دور از مداخلات و تحمیلات خارجی مورد تجدید نظر قرار دهد. دیگر آنکه مطابق اصل برابری حاکمیت ملتها، بیگانگان نباید از حقوق و مزایایی بیشتر از آنچه به اتباع خود کشور تعلق میگیرد، برخوردار گردند[۱۳].
این دیدگاه کالوو شرایط را برای بروز هر نوع واکنش غیرمنتظرهای علیه بیگانگان از سوی قانون داخلی کشورها فراهم کرد.
همچنین دکترین کالوو این نظریه را بیان میداشت که بیگانگان برای احقاق حقوق خود باید منحصراً به دادگاههای ملی دولت میزبان مراجعه کرده و حق ندارند، در این رابطه به نهاد حمایت دیپلماتیک به وسیله دولت متبوعشان متوسل شده یا در برابر دیوانهای بینالمللی مبادرت به طرح دعوی نمایند. ایجاد این مفهوم از رفتار ملی مبتنی بر زور و تهدید دولتهای صادر کننده سرمایه است که از طریق این سیاست نظرات خود در حقوق بینالملل را بر دولتهای خارجی تحمیل میکردند[۱۴].
با هرچه بیشتر طرفدار پیدا کردن این دکترین در کشورهای آمریکای لاتین و کشورهای در حال توسعه آسیایی و آفریقایی، این کشورها به هنگام انعقاد قرارداد با اتباع خارجی به ویژه در زمینه سرمایهگذاری خارجی با استناد به این دکترین، شرطی را تحت عنوان “انصراف از حمایت دیپلماتیک” یا “شرط کالوو” در قرارداد درج میکردند و بنابر آن حق اتباع خارجی در استفاده از حمایت دیپلماتیک دولت متبوعشان را سلب مینمودند.
این شرط تصریح می کند که تمامی اختلافات طرفین باید منحصراً از طریق توسل به قانون داخلی دولت میزبان حل و فصل گردد. با تبعه خارجی همانند تبعه دولت طرف قرارداد (دولت محل اقامت تبعه خارجی) رفتار میشود و کلیه موارد اقامه دعوای بینالمللی کان لم یکن تلقی میگردد[۱۵]. هدف از ایجاد چنین شرطی نیز جلوگیری از سوء استفاده از حمایت دیپلماتیک بوده است. بنابراین شرط کالوو در ایجاد شرایط برابر میان اتباع داخلی و خارجی مکمل دکترین کالوو میباشد.
ذکر این نکته لازم است که در تئوری رفتار ملی بعضی از نابرابریها مجاز است. “به عنوان مثال، ضرورتی ندارد که اتباع بیگانه از حقوق سیاسی برخوردار باشند، میتوان در قوانین محدودیتهایی را برای استخدام آنان در برخی مشاغل در نظر گرفت یا در دسترسی به محاکم به پرداخت تأمین هزینه های دادرسی مجبور شوند و این امر به منزله تعارض با معیار رفتار ملی برابر نیست، چرا که این امور مربوط به مصالح ملی و اعمال حاکمیت است و برابری کامل بیگانگان با اتباع ممکن است استقلال کشور را در ابعاد مختلف مخدوش سازد[۱۶].”
۳۱- محمدرضا ضیائی بیگدلی، حقوق معاهدات بین المللی، (گنج دانش، تهران، چاپ سوم، ۱۳۸۵)، ص ۱۳۹٫
۳۲- فریدهالسادت چاوشی، پیشین، صص ۲۹ و ۶۸
۳۳- موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت (GATT)، موافقتنامه عمومی راجع به تجارت خدمات (GATS)و موافقتنامه راجع به جنبه های مرتبط با تجارت حقوق مالکیت معنوی (TRIPS)، موافقتنامههای اصلی سازمان جهانی تجارت هستند.
۳۴- Draft article on most favoured nation clause, 1978, art 13.
۳۵- Yearbook of the International Law of Commission, op.cit, p 39.
۳۶- Condition of Compensation
۳۷- Ustor Endre, “Most favoured Nation clause”, in Ecncylopedia of public International Law, vol. 8, 1958, p 412.
نقل از فریدهالسادات چاوشی، پیشین، ص ۵۴٫
۳۸- Draft article on most favoured nation clause, 1978, art 2:1(f).
۳۹- Draft article on most favoured nation clause, 1978, art 12.
۴۰- Draft article on most favoured nation clause, 1978, art 11.
۴۱- ماده ۱ موافقتنامه گات، ماده ۲ موافقتنامه گاتس و ماده ۴ موافقتنامه تریپس.
۴۲- Ian Brownlie, Principles of Public International Law, (Oxford University Press, 5th ed, 1998), p 526.
۴۳- محمدعلی موحد، درسهایی از داوریهای نفتی: ملی کردن و غرامت، (نشر کارنامه، تهران، چاپ اول، تابستان ۱۳۸۴)، صص ۶۰ و ۶۱٫
و احمدعلی قاسمیشوب، “نگاهی به جایگاه بیگانگان در حقوق بینالملل با تأکیدی بر اسناد بینالمللی حقوق بشر”، مجله حقوقی بینالمللی، شماره ۳۱، پاییز ۱۳۸۳، ص ۱۳۱، قابل دسترس در www.noormags.com
۴۴- بهآذین حسیبی، پیشین، صص ۴۸ و ۴۹٫
۴۵- Andreas Roth, the minimum standard of international law Applied to Aliens, (leiden, A. W. Sigthoff, 1949), p 87,
پایان نامه حقوق در مورد نظریه مشهور دیگر در باب رفتار با بیگانگان، تئوری “حداقل استاندارد بینالمللی”[۱] است که در حقوق بینالملل کلاسیک مطرح بوده است. این تئوری در جبهه مخالف با دکترین برابری یا تئوری کالوو قراردارد. بر اساس این تئوری، رفتاری که هر دولت با بیگانگان مقیم در محدوده سرزمین خود اعمال میکند، به شکل غایی و نهاییاش به وسیله حقوق داخلی معلوم نمیشود، بلکه حقوق بینالملل نیز معیارهای حداقلی را معین میسازد که دولتها باید خود را با آن منطبق سازند. رفتار برابر میان تبعه و بیگانه به تنهایی نشان دهنده انطباق عمل ۲-۱-۲- چالشهای مفهوم کلاسیک تعهد رفتار ملی با معیار حداقل استانداردهای بینالمللی نظریه مشهور دیگر در باب رفتار با بیگانگان، تئوری “حداقل استاندارد بینالمللی”[۱] است که در حقوق بینالملل کلاسیک مطرح بوده است. این تئوری در جبهه مخالف با دکترین برابری یا تئوری کالوو قراردارد. بر اساس این تئوری، رفتاری که هر دولت با بیگانگان مقیم در محدوده سرزمین خود اعمال می کند، به شکل غایی و نهاییاش به وسیله حقوق داخلی معلوم نمی شود، بلکه حقوق بینالملل نیز معیارهای حداقلی را معین میسازد که دولتها باید خود را با آن منطبق سازند. رفتار برابر میان تبعه و بیگانه به تنهایی نشان دهنده انطباق عمل دولتها با مسئولیتهای بینالمللیشان نیست[۲]. بنابراین حقوق بینالملل، استانداردهای حداقل رفتاری، مانند حق زندگی، حق آزادی اندیشه و مذهب، حق مالکیت اموال و نظیر آنها را معرفی می کند که حقوق داخلی نمیتواند آن را نادیده انگارد، به این بهانه که حقوق مزبور از اتباع هم سلب شده است. با استناد به این حقوق حتی ممکن است،بیگانه بتواند در مواردی مدعی باشد که با او بهتر از تبعه رفتار شود[۳]. دانلود پایان نامه حقوق معیار حداقل استاندارد بینالمللی رفتار با بیگانه قبل از آن که ناشی از حقوق مطروحه در قراردادها باشد، منشأ آن به حقوق بینالملل عرفی باز میگردد. در قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ در محدوده روابط سیاسی، یادداشتهای تفاهم، آراء داوری و نوشتههای علمای حقوق بینالملل به طور مکرر به این حقوق اشاره شده است[۴]. به علت سوءاستفادههایی که دولتهای قدرتمند در راستای اعمال حداقل استاندارد بینالمللی از نهاد حمایت دیپلماتیک انجام داده بودند و حمایت دیپلماتیک در اکثر موارد، تبدیل به وسیلهای برای رسیدن به اهداف حکومت زور در روابط بینالمللی شده بود و از سوی دیگر قبل از جنگ جهانی دوم، مداخله و استفاده از زور به عنوان اعمال متخلفانه بینالمللی محسوب نمیشد، این امر موجب شد تا اکثر دولتهای در حال توسعه و تازه استقلال یافته جهت دفاع و مقابله با چنین سوء استفادههایی به استاندارد رفتار ملی متوسل شوند[۵]. پایان نامه تقابل و چالش بین عرفی بودن برخی از حداقل استانداردهای بینالمللی (مانند پرداخت غرامت برای مصادره اموال خارجیان) و رفتار ملی حتی پس از ظهور قاعده منع توسل به زور در روابط بینالمللی، به علت استقلال یافتن بسیاری از مستعمرات و اینکه تئوری رفتار ملی با مفهوم حاکمیت دائمی بر منابع طبیعی و عدم وابستگی اقتصادی کشورهای در حال توسعه پیوند شدید داشت، تا سال ۱۹۹۰ در کنفرانسها، کنوانسیونها و پیشنویسهای بینالمللی – مانند طرح مسئولیت دولتها به علت ورود خسارت بر بیگانگان و اموالشان در کمیسیون حقوق بینالملل که در اثر این تقابل با ناکامی مواجه شدند – و در صحن مجمع عمومی سازمان ملل متحد قابل مشاهده است. در بیان کلی، از آثار چندین قطعنامه مجمع عمومی عدم پذیرش عرفی بودن حداقل استانداردهای بینالمللی راجع به مصادره اموال خارجیان و پذیرش حاکمیت قوانین داخلی در این زمینه است. به عنوان مثال در ماده (۲)۲ منشور “حقوق و تکالیف اقتصادی دولتها” مصوب دسامبر ۱۹۷۴ از جمله معیارهای رفتار با سرمایه گذاران خارجی را قانون داخلی برشمرده است و هیچ گونه اشاره ای به رعایت حداقل استانداردهای بین المللی ننموده است[۶]. این ماده مقرر می نماید: “هر کشوری حق دارد: الف) در مورد سرمایه گذاری خارجی در حوزه صلاحیت ملی بر حسب قوانین و مقررات خود و بر وفق هدفها و اولویتهای ملی، تصمیم بگیرد. هیچ کشوری مجبور نخواهد بود که نسبت به سرمایهگذاری خارجی رفتار مساعدتری داشته باشد؛ ب) بر فعالیتهای شرکتهای فراملی در حوزه صلاحیت ملی مقررات گذاری و نظارت نماید و برای تضمین اینکه چنین فعالیتهایی مطابق با قوانین و سیاستهای اقتصادی و اجتماعی اش است، اقداماتی را اتخاذ نماید. … ج) در مواردیکه دولت می بایست جبران خسارت مناسب در مقابل ملی کردن، سلب مالکیت یا انتقال مالکیت اموال خارجیان پرداخت نماید، قوانین و مقررات و همه شرایطی را که آن دولت مرتبط می داند، در نظر گیرد. در هر قضیه ای که اختلاف درباره نحوه جبران خسارت مطرح می شود، بنابر قوانین و مقررات آن دولت و توسط دادگاه هایش حل و فصل خواهد شد، مگر آنکه توسط دولتهای ذیربط توافق شود که توسط روش مسالمت آمیز دیگری بر مبنای برابری حاکمیت دولتها و اصل آزادی انتخاب روش حل و فصل شود[۷].” با این حال اصل تساوی حقوق بین اتباع خودی و بیگانگان، به این معنی، در عمل از سوی دولتها رعایت نشده است. مثلاً کشورهای کمونیستی که اصولاً مبارزه با مالکیت فردی را یک قدم اساسی در تأمین عدالت اجتماعی تلقی میکردند، در برابر سلب مالکیت از اتباع خود چیزی نمیپرداختند، ولی با پرداخت غرامت به بیگانگان برخلاف اصولی که به آن باور داشتند، موافقت مینمودند[۸]. همچنین در رابطه با اعتبار حقوقی شرط کالوو یا شرط انصراف از حمایت دیپلماتیک و تأثیری که در رد یا مسموع بودن دعاوی بینالمللی دارد، اختلاف نظر وجود دارد. استدلالی که بارها جهت رد اعتبار این شرط مطرح شده آن است که فرد بیگانه صلاحیت ندارد، حق حمایت دیپلماتیک را از کشور متبوع خود سلب نماید، زیرا این حق اساساً مربوط به او نیست و از آن دولت متبوعش است. هر دولت در حمایت دیپلماتیک قبل از آنکه مدافع تبعهاش باشد، از حقوق خود دفاع می کند[۹]. ۲-۲- تئوری نوین تعهد رفتار ملی (مفهوم وماهیت) تعهد منع تبعیض در چارچوب مفهوم نوین تعهد رفتار ملی، مبیّن آن است که دولت میزبان علاوه بر رعایت حداقل استانداردهای بینالمللی لازم در مورد بیگانگان، برابری بین اتباع و بیگانگان را رعایت نموده و در صورت اتخاذ رفتار مطلوبتر نسبت به اتباع خود، آن موارد را به بیگانگان که از استاندارد رفتار ملی بهرهمند هستند، تسری دهد. بنابراین در مقایسه مفاهیم کلاسیک و نوین رفتار ملی میتوان گفت، تئوری کلاسیک رفتار ملی راجع به اعتبار رفتار نامطلوبتر از معیارهای حداقل بینالمللی نسبت به اتباع بیگانه، به علت برخورداری اتباع داخلی از این سطح مطلوبیت و عرفی بودن این تئوری است، اما مفهوم نوین رفتار ملی دربارهی لزوم رعایت رفتار مطلوبتر از حداقلهای بینالمللی نسبت به بیگانگان، به دلیل برخورداری اتباع داخلی ازچنین رفتاری است که البته در حوزه تجارت بینالملل، اجماع بر قراردادی و غیر عرفی بودن این استاندارد بینالمللی وجود دارد. در این نگارش هرکجا از لفظ تعهد رفتار ملی استفاده میشود، مفهوم نوین آن مدنظر است. فرای ترکیبی که ممکن است این تعهد با دیگر مقررات داشته باشد، اصولاً در معاهدات به دو شیوه درج میشود. یک شیوه نگارش این تعهد به این صورت است که بیان میشود، دولت میزبان باید به همان شیوه و مطلوبیتی که با اتباع خود رفتار می کند، با اتباع خارجی رفتار نماید. اما شیوه دیگری که در نگارش تعهد رفتار ملی وجود دارد و بسیار مرسومتر از شیوه اول میباشد، بیان می کند، رفتاری که دولت میزبان با اتباع خارجی مینماید، نباید به هیچ وجه نامساعدتر و نامطلوبتر از رفتاری باشد که با اتباع خود دارد. چنین شیوهای در مقررات رفتار ملی موافقتنامههای اصلی سازمان جهانی تجارت[۱۰] به کار رفته است. در اینجا نیز باید اشاره شود، برحسب موضوع تعهد، مقرره رفتار ملی همانند سایر تعهدات منع تبعیض می تواند ناظر بر اتباع بیگانه، اموال آنان اعم از اموال مادی و معنوی یا خدمات ارائه شده از سوی آنها باشد. گفتار سوم– تابعان تعهدات منع تبعیض تعهدات منع تبعیض، نوعی تعهدات بینالمللی و اصولاً مقررات معاهداتی یعنی تعهداتی میان دولتها هستند. علیرغم اینکه طرفین این تعهدات، دولتها هستند، در موارد خاصی خود دولتها از این شرط بهرهمند میشوند (مثلاً هنگامی که رفتار مبتنی بر تعهد منع تبعیض به سفارتخانه ها و کنسولگری ها اعطا میشود) و معمولاً ذینفعان این تعهدات، اتباع و اشیا و فعالیتهای مرتبط با دولت متعهدله هستند که به طور غیرمستقیم از رفتار غیرتبعیضی بهرهمند میگردند. با توجه به اینکه ذینفعان مستقیم تعهدات مورد بحث، دولتها هستند، در رابطه با دعاوی مطرح در این زمینه، تنها طرفی که می تواند از لحاظ قانونی اقامه دعوی نماید، دولتها نه اتباع آنها میباشند[۱۱]. همینطور با توجه به اصول برابری حاکمیت و مصونیت دولتها در برابر یکدیگر، دولتی نمیتواند حتی به منظور حمایت از اتباعش مستقیماً اقدام به طرح دعوی در محاکم حقوقی داخلی نماید، بلکه میبایست در نهادها و مراجع صلاحیتدار قضایی بینالمللی اقامه دعوی نماید. به واقع حمایت از اتباع در این حوزه با حمایت دیپلماتیک متفاوت است، زیرا در موضوع حمایت دیپلماتیک قبل از اقامه دعوای بینالمللی از سوی دولت متبوع زیان دیده، شرط مقدماتی مراجعه به محاکم داخلی از سوی اتباع زیان دیده وجود دارد. دلیل این تفاوت آن است که در بحث حمایت دیپلماتیک، ذینفع مستقیم اختلاف مربوطه، تبعه زیان دیده است. بنابراین پیش از حمایت دولت متبوع در محاکم بینالمللی، ضروری است که خود تبعه در محاکم داخلی محل ورود خسارت اقامه دعوی نماید، اما در اختلافات مربوط به اجرای تعهدات منع تبعیض، ذینفعان مستقیم، دولتهای متعاهد هستند. نکته دیگر آنکه اگر چه به طور سنتی تعهدات منع تبعیض میان دولتها رایج است، کمیسیون حقوق بینالملل در ماده ۶ طرح پیش نویس ۱۹۷۸ راجع به تعهدات رفتار ملت کاملهالوداد تأیید می کند که امکان اعمال این تعهد، همچنین در رابطه با دیگر تابعان اصلی حقوق بینالملل میسر است[۱۲]. علاوه بر امکان اعمال تعهد رفتار ملت کاملهالوداد بر روابط میان دولتها و دیگر تابعان اصلی حقوق بینالملل (سازمانهای بینالمللی)، امکان اعمال آن بر روابط میان خود سازمانهای بینالمللی وجود دارد، زیرا این تعهد اصولاً یک مقرره معاهدهای بینالمللی است و توافقات میان سازمانهای بینالمللی نیز می تواند تشکیل دهنده یک معاهده بینالمللی باشد. بدون تردید این موضوع با توجه به استدلالهای مذکور نسبت به سایر تعهدات منع تبعیض قابل تسری میباشد. ۴۷- The International Minimum Standard ۴۸- Encyclopedia of Publice International Law, vol. 8, the Netherland, 1986, نقل از حمید جوانشیر افشار، استانداردهای رفتار با بیگانگان در پرتو مفاهیم حقوق بشر، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، به راهنمایی دکتر سید جمال سیفی، سال تحصیلی ۷۵- ۱۳۷۴، ص ۴۵٫ ۴۹- رابرت بلدسو و بوسلاو بوسچک، فرهنگ حقوق بینالملل، ترجمه و تحقیق علیرضا پارسا، (قومس، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۵)، ص ۱۷۴، نقل از احمدعلی قاسمیشوب، پیشین، ص ۱۳۲٫ ۵۰- حمید جوانشیر افشار، پیشین، ص ۴۶٫ ۵۱- Samuel K. B. A Sante, “International Law and Foreign Investment : A Reapraisal”, International and Comparative Law Quarterly, No 37, 1988, pp 588 – ۵۹۰, نقل از بهآذین حسیبی، پیشین، ص۵۰٫ ۵۴- محمدعلی موحد، پیشین، صص ۵۹- ۶۰٫ ۵۵- حمید جوانشیر افشار، پیشین، صص ۵۰-۵۱٫ ۵۶- ماده ۳ موافقتنامه گات، ماده ۱۷ موافقتنامه گاتس و ماده ۳ موافقتنامه تریپس.
- قاعده رفتار ملت کاملهالوداد
- قاعده رفتار ملی
به طور کلی این تعهدات در حوزه گات، تبعیض بین محصولات مشابه به دلایلی نظیر تابعیت، مبدأ یا مقصد این محصولات را ممنوع اعلام نموده اند، اما در موارد اندکی گات، تبعیض بر مبانی دیگری را هم ممنوع ساخته است. برجستهترین نمونه، ماده (الف)(۳)۱۰ گات است که مقرر میدارد؛ قوانین، مقررات، تصمیمات قضایی و قواعد اداری عامی که مربوط به تجارت است، باید به نحو یکسان، بیطرفانه و معقول به اجرا در آید.
بند اول– ماهیت و هدف تعهدات رفتار ملت کاملهالوداد در گات
موافقتنامه گات به طور کلی در بیان تعهدات رفتار ملت کامله الوداد میان شرکای تجاری، (صرف نظر از استثنائات معین بر این تعهدات) مقرر مینماید هر یک از اعضا با یکدیگر به همان مطلوبیتی رفتار نماید که با کشوری بیشترین تجارت آزاد را دارد. بنابر این مقررات با تبدیل تعهدات و امتیازات دو جانبه به چند جانبه، برابری فرصتهای تجاری میان دولتهای عضو سازمان جهانی تجارت[۱] و برابری حاکمیت دولتها نسبت به سیاستهای تجاری تضمین میگردد.
این مقررات جهت کسب تعادل در حقوق و تعهدات، محدودیت حقوقی بر اختیارات مطلق و صلاحدیدی اعضا در موضوعات حقوق و سیاست تجاری جهانی وارد می کند.
ویژگی اجرای خودکار و عمومیت یافتن منافع و تعهدات ناشی از تعهد رفتار ملت کاملهالوداد، این تعهد را به یک اصل اساسی در ساختار گات جلوه میدهد و نقش مهم در گسترش تجارت آزاد جهانی دارد.
از لحاظ قلمرو زمانی مقررات رفتار ملت کاملهالوداد در گات بیان نمیکنند، آیا امتیاز خاص اعطایی به کشور یا کشورهای خاص، شامل امتیازات گذشته و آینده است. با این حال در پرتو هدف این مقررات، قراردادن کشورهای ذینفع در موقعیت برابر با کشور یا کشورهای ثالث مستلزم آن است که این مقررات مشمول هر دو امتیازات اعطایی در گذشته و آینده باشد[۲].
موضوع قابل طرح دیگر در این مبحث آن است که آیا قانون داخلی رسماً بیطرفانه اما در عمل تبعیضآمیز، ناقض تعهدات ملت کاملهالوداد است.
رکن استیناف در قضیه “کانادا – ماشینها”[۳] در بررسی حکم پانل که معافیت گمرکی اعطایی از سوی کانادا به وسایل نقلیه موتوری از کشورهای خاص مغایر با تعهد رفتار ملت کاملهالوداد در ماده ۱ گات است، اظهار نمود که عبارت ماده (۱)۱ گات، حوزه آن را به قضایایی که عدم اعطای امتیاز به محصولات مشابه اعضای دیگر در ظاهر اقدام آشکار است یا بر مبنای واژگان قانون اثبات میشود، محدود نمیکند. هیچ یک از واژگان تبعیض عملی[۴] (ضمنی یا نهان) و تبعیض قانونی[۵] (صریح یا آشکار) در ماده (۱)۱ دیده نمی شود و بنابراین همان طور که در چندین گزارش پانلها تأیید شده است، این ماده ممنوعیت بر هر دو نوع تبعیض را شامل میشود[۶].
برای مثال، چنانچه کشوری بدون معین ساختن مبادی خاص برای محصولات، تسهیلات ویژهای در یکی از بنادر ورودی خود اعمال کند و وضعیت بندر مذکور به گونهای باشد که عملاً کشورهای خاصی از مزیت مذکور بهرهمند گردند، در این صورت اصل عدم تبعیض عملاً نقض شده است[۷].
در خصوص هدف تعهد رفتار ملت کامله الوداد می توان به رأی دیوان بینالمللی دادگستری در قضیه “اتباع ایالات متحده آمریکا در مراکش” استناد نمود که چنین بیان داشت؛ هدف قید رفتار ملت کاملهالوداد در یک معاهده بینالمللی، ایجاد و حفظ برابری اساسی در همه زمانها بدون تبعیض میان کشورهای ذیربط است[۸].
منطق روشنی بر ممنوعیت حمایت از تولیدات خاص وجود دارد و به واقع هدف مذکور بر انگیزههای ذیل مبتنی است:
از لحاظ سیاسی، تبعیض موجد دشمنی است. “Crodel Hull” وزیر خارجه ایالات متحده امریکا (از سالهای ۱۹۹۳ تا ۱۹۴۴) و از بنیانگذاران نظام گات، تبعیض تجاری را عاملی برای تجاوز مسلحانه معرفی می نماید. “summer welles” معاون وی تأکید می کند که یکی از مطمئنترین تأمینات در مقابل جنگ، امکان و فرصت خرید و فروش برای همه افراد بر اساس شرایط برابر میباشد[۹]. از نظر اقتصادی، تبعیض موجد ناکارآمدی بازار است، بنابر دیدگاه مبنایی سازمان جهانی تجارت، پیشرفت آزادی تجارت با اجرای محدودیتهای تجاری دولتی به طور یکسان و بدون توجه به مبدأ کالاها، سیستم تخصیص کالاها و تولید در بازار حداکثر نتیجه و سود را خواهد داشت[۱۰].
بند دوم– انواع تعهدات رفتار ملت کاملهالوداد در گات
مقررات مختلفی راجع به تعهد رفتار ملت کامله الوداد در گات ۱۹۹۴ وجود دارد. مهمترین آن بند ۱ ماده ۱ در این موافقتنامه می باشد که تعهد کلی رفتار ملت کامله الوداد را مقرر می نماید. همچنین گات در زمینه های خاص، قاعده رفتار ملت کامله الوداد را وضع نموده است، از جمله در زمینه های آزادی ترانزیت در ماده ۵ و علائم مبدأ در ماده ۹ که در مبحث مربوط، به هر یک از این تعهدات خاص رفتار ملت کامله الوداد اشاره می شود.
۱-۲- تعهد کلی رفتار ملت کاملهالوداد و معیارهای اجرای آن در گات
۱-۱-۲- تعهد کلی رفتار ملت کاملهالوداد درگات
بند۱ ماده۱ موافقتنامه گات ۱۹۹۴ اعضا را متعهد به اعطای شرط کلی رفتار ملت کاملهالوداد مینماید. این بند چنین مقرر مینماید:
“در خصوص حقوق و عوارض گمرکی و هر نوع هزینه های برقرار شده برای ورود یا صدور یا در ارتباط با آنها یا برقرار شده برای انتقال بینالمللی وجوه مربوط به واردات یا صادرات و در خصوص روش اعمال این حقوق، عوارض و هزینهها و در خصوص تمامی قواعد و تشریفات مربوط به ورود وصدور و در خصوص تمامی مسائل مورد اشاره در بندهای ۲ و ۴ ماده ۳، هریک از طرفهای متعاهد باید هرگونه مزیت، مساعدت، امتیاز یا معافیت اعطایی برای محصولاتی که مبدأ یا مقصد آن کشور دیگری است، را فوراً و بدون قید و شرط برای محصولات مشابهی که مبدأ یا مقصد آنها سرزمینهای تمامی طرفهای متعاهد دیگر است، اعطا کنند.”
این تعریف دقیقاً هماهنگ با تعریف تعهد رفتار ملت کاملهالوداد غیرمشروط است و ترجیحات تعرفهای و غیرتعرفهای دو جانبه را نفی می کند.
راجع به عبارت کشور مبدأ در متن ماده (۱)۱ این مسئله مطرح شده است، کالایی که در کشور (الف) مونتاژ شده و اجزای آن در کشور (ب) تولید شده، کالای کدام یک از کشورهای مزبور محسوب میشود. اغلب در قضایای مربوطه به عنوان راه حل، معیار درصد ارزش افزوده مورد توجه واقع شده است[۱۱].
موضوع دیگر آن است که با توجه به اینکه مبدأ کالاها در این ماده مورد توجه قرار گرفته است و نه محل صدور آنها، چنانچه کالای مزبور پس از عبور از کشور ثالث غیرعضو وارد کشور عضو گردد، همچنین مشمول این تعهد خواهد بود[۱۲].
۲-۱-۲- معیارهای اجرای تعهد کلی رفتار ملت کاملهالوداد در گات
ماده ۱(۱) گات ۱۹۹۴، سه معیار جهت انطباق اقدامات اتخاذی با تعهد کلی رفتار ملت کامله الوداد بیان داشته است:
الف- آیا اقدام مورد بحث، یک مزیت تجاری از نوعی که در ماده یک آمده است را اعطا می کند.
ب- آیا محصولات مورد نظر، محصولات مشابهی هستند.
ج- آیا مزیت مورد بحث فوراً و بدون قید و شرط به محصولات مشابه مربوطه تسری داده شده است.
الف– اعطا هر نوع نفع که در ماده یک معین شده است.
تعهد رفتاری ملت کاملهالوداد مندرج در ماده (۱)۱ گات هر گونه مزیت، مساعدت، امتیاز یا معافیت که از سوی هر یک از اعضا به هر محصولی که مبدأ یا مقصد آن در کشور دیگری خواه عضو و خواه غیر عضو قرار دارد، در حوزههای ذیل به هر محصول مشابه هر یک از اعضا اعطا می کند.
- حقوق و عوارض گمرکی؛
- هر نوع هزینهای که برای ورود یا صدور وضع میشود (مانند جریمههای اضافی وارداتی یا مالیاتهای کنسولی)؛
- هزینههایی که در ارتباط با ورود یا صدور وضع میشود (مانند حقالزحمههای بازرسی گمرکی یا بازرسی کیفی)؛
- هزینههایی که برای انتقال بینالمللی وجوه جهت واردات یا صادرات کالاها وضع میشود؛
- روش اجرا و اخذ این حقوق، عوارض و هزینهها (مانند روش ارزیابی بها قیمت پایه که بر مبنای آن عوارض گمرکی محاسبه و اخذ میشود)؛
- کلیه قواعد و تشریفات که در رابطه با ورود یا صدور وضع میشود؛ (و از جمله قواعد و تشریفات مربوط به الغا و فسخ قوانین مرتبط با تعهدات مزبور)؛
- مالیاتهای داخلی یا دیگر هزینه های داخلی؛ و
- قوانین، مقررات و ضوابطی که فروش داخلی، پیشنهاد فروش، خرید، حمل و نقل، توزیع یا استفاده از هر نوع محصولی را متأثر میسازد. (مانند قوانین راجع به تعلیق مالیات)
بنابراین تعهد رفتار ملت کاملهالوداد بنابر گات شامل هر دو حوزه قوانین مرزی و داخلی مورد اشاره میباشد.
اعمال رفتار ملت کاملهالوداد در خصوص حقوق و عوارض گمرکی منوط به وجود تعهد در خصوص نرخهای تعرفه نیست و این اصل در خصوص کالاهایی که در مورد آنها تعهدات تعرفهای از جانب کشور عضو وجود ندارد، نیز صادق است. بنابراین اعضا در مورد خطوط تعرفهای فاقد تعهد تثبیت نرخ، نمیتوانند نرخهای تبعیضآمیز اعمال نمایند[۱۳].
ب– تشابه محصولات
مفهوم منع تبعیض ارتباط ذاتی با مفهوم وضعیت مشابه دارد. اساس اصل منع تبعیض نظریه برابری است، ولیکن برابری به معنی رفتار همانند در برابر همه نمیباشد، بلکه عبارت است از رفتار یکسان با همه افرادی که در وضعیت مشابه هستند. این نظریه ریشه در این اصل اخلاقی دارد که با افراد هم رتبه و هم پایه به طور یکسان وبرابر رفتار شود و با افراد غیر هم رتبه به گونهای نابرابر برخورد شود. بنابراین مفهوم منع تبعیض یا برخورد همانند در وضعیت مشابه در قالب حق نسبی بیان میشود، یعنی حقی است که با ارجاع به وضعیت دیگری تعیین میشود[۱۴].
در تأیید این نظر می توان به قضیه “اتحادیه اروپا (EC) – ترجیحات” اشاره کرد که در آن رکن استیناف تعهد منع تبعیض را به عنوان مقررهای که بنابر آن نباید با کشورهایی در وضعیت مشابه به طور متفاوت رفتار کرد، تفسیر نمود.
راجع به تعهد رفتار ملت کامله الوداد در گات نیز که یکی از تعهدات بنابر اصل منع تبعیض را تشکیل می دهد، یکی از معیارهای اجرای ان، تشابه یا همانندی بین موضوعات این تعهد یعنی محصولات است. ماده یک گات مقرر مینماید، مزیت اعطا شده به محصولاتی که مبدأ یا مقصد آن در هر کشور دیگری است، میبایست به محصولات مشابه نیز که مبدأ یا مقصد آن در سرزمین هر یک از اعضای سازمان جهانی تجارت میباشد، اعطا نمود. تنها میان محصولات مشابه است که تعهد رفتاری ملت کاملهالوداد اعمال میشود و تبعیض ممنوع شده است. لذا با محصولاتی که مشابه نیستند میتوان برخورد متفاوت داشت.
بنابراین معیار محصولات مشابه در تعیین تعهدات رفتاری ملت کاملهالوداد بنابر موافقتنامه گات نقش کلیدی دارد. علیرغم این موضوع، مفهوم محصولات مشابه در گات ۱۹۹۴ تعریف نشده است که موجب بروز اختلاف نظرات فراوان بوده است. گروه های کاری در گزارشات خود و ارکان حل و فصل اختلاف سازمان جهانی تجارت راجع به مفهوم آن به بحث و بررسی پرداختهاند و ابهامات تا حدودی برطرف شده است. جهت تشریح این موضوع به بررسی معیارهای مرسوم و رایج تعیین تشابه محصولات در رویه قضایی گات و برخی معیارها که نسبت به آنها اختلاف نظر شدیدی وجود دارد، پرداخته می شود.
۱-ب- معیارهای مرسوم تعیین تشابه محصولات در رویه قضایی گات
گزارش گروه کاری دربارهی تعدیل مالیات مرزی در ۱۹۷۰ تصویب شد، مبیّن دیدگاه مبنایی برای تفسیر کلی محصولات مشابه در مقررات مختلف گات و سایر موافقتنامههای این سازمان است:
“تفسیر این عبارت باید بر مبنای قضیه به قضیه بررسی شود. این روش، ارزیابی منصفانه در هر قضیه از عناصر مختلفی که یک محصول مشابه را تشکیل میدهد، ممکن میسازد. برخی معیارها برای این ارزیابی پیشنهاد میشود: مصرف نهایی در بازار معین، سلایق و عادات مصرف کنندگان که از کشوری به کشور دیگر متغیر است، خاصیت، ماهیت و کیفیت محصول و طبقه بندی تعرفهای محصولات[۱۵].”
این دیدگاه در اغلب آراء پانلها و رکن استیناف بعد از این گزارش پیروی شده است. بنابراین تصمیم راجع به این مسأله صلاحدیدی است که باید با لحاظ ویژگیهای مختلف محصولاتی که مرتبط با ارزیابی است و با توجه به زمینه و شرایط حاکم در هر قضیه به صورت جداگانه اتخاذ شود.
رکن استیناف در قضیه “اتحادیه اروپا (EC) – پنبههای نسوز” راجع به ۴ معیار مذکور در گزارش گروه کاری درباره تعدیل مالیات مرزی بیان کرد، این معیارها نه تعهدات معاهدهای و نه حصری هستند و اشاره به چهار دسته ویژگی محصولات دارند:
- ویژگی فیزیکی محصولات؛
- حوزه ای که محصولات قابلیت استفاده نهایی مشابه یا یکسان دارند؛
- حوزه ای که مصرف کنندگان با محصولات به عنوان ابزار جایگزین انجام کاربردهای خاص به منظور رفع تمایل یا تقاضای خاص در نظر میگیرند؛ و
- طبقه بندی بینالمللی محصولات از نظر تعرفه.
این رکن در ادامه اشاره نمود که اگرچه هر معیار جنبهای متفاوت از محصولات را مورد توجه قرار میدهد، آنها وابسته به هم هستند. برای مثال، ویژگیهای فیزیکی یک محصول، مصرف نهایی محصول را شکل میدهد. سلیقه و عادات مصرف کننده می تواند مصرف معمول محصولی را تغییر دهد. طبقه بندی تعرفهای، ویژگیهای فیزیکی محصول را منعکس می کند.
نوع ادله و معیارها بستگی به محصولات خاص و قوانین حقوقی مورد بحث دارد و پانلها باید با ارزیابی مستقل تمامی معیارهای مرتبط هرچند نتایج متعارض بدست دهند، درباره تشابه محصولات تصمیم گیری کلی نمایند و با توجه به اینکه اصطلاح محصولات مشابه مرتبط با روابط رقابتی بین محصولات است، ادله ای مرتبط میباشند که گویای آن باشند که آیا و در چه وسعتی محصولات مورد بحث رابطه رقابتی در بازار دارند یا میتوانند داشته باشند[۱۶].
رکن استیناف در قضیه “ژاپن – مشروبات الکلی ۲” راجع به تمایز دو معیار طبقه بندی تعرفهای و تعهدات تعرفهای (امتیازات تعرفه ای) در تعیین تشابه به شرح ذیل توضیح داد:
در حالیکه طبقه بندی تعرفه ای مبتنی بر سیستم هماهنگ سازی[۱۷] در رویه گات سابق و فعلی، مبنای مفیدی برای تعیین تشابه محصولات است، در کاربرد تعهدات تعرفهای یا امتیازات اعطایی از سوی اعضا سازمان جهانی تجارت تحت ماده ۲ گات ۱۹۹۴ به عنوان معیار تشابه محصولات باید احتیاط نمود.
بسیاری از اعضای حداقل توسعه یافته و در حال توسعه در جداول امتیازات تعرفهای دستههای کلی از محصولات را تعیین نموده اند. این دستهبندی کلی ضرورتاً شباهت محصولات تحت پوشش را بیان نمیکند. البته در مواردی تعهدات تعرفهای بسیار دقیق نسبت به توصیف محصول وجود دارد، لذا این موارد، راهنمای مهمی برای شناسایی محصولات مشابه هستند.
نکته قابل ذکر دیگر آن است که رکن استیناف در قضیه اخیرالذکر، قلمرو محصولات مشابه را به یک آکاردئون تشبیه کرد که مانند انبساط و انقباض آن در مکانهای مختلف، وسعت مفهوم اصطلاح همانندی در مقررات مختلف موافقتنامه گات، متغیر است. بنابراین یک تعریف دقیق و مطلق از عبارت محصولات مشابه نمیتوان ارائه نمود[۱۸]. علت این تفاوت براساس اصول تفسیر به اختلاف سیاق، موضوع و هدف مقررات باز میگردد[۱۹]. به نمونههایی از این تفاوت، در مباحث مفهوم تشابه محصولات تحت ماده ۳ گات راجع به مقرره رفتار ملی میپردازیم.
۲-ب- ارتباط معیار هدف و آثار اقدام داخلی با تعیین تشابه محصولات
همانطور که پیش از این اشاره شد، با وجود اهمیت مفهوم محصولات مشابه برای تعهدات منع تبعیض، اینکه چگونه شباهت بین محصولات تعیین شود، یکی از بحث برانگیزترین و دشوارترین مسائل در رویه قضایی سازمان جهانی تجارت است. از جمله راجع به ارتباط معیار هدف و آثار اقدام داخلی مورد چالش (به علت ادعای نقض یک تعهد منع تبعیض) با تعیین تشابه محصولات ذیربط، بحث و اختلاف نظر وجود دارد. این معیار در رویه قضایی سازمان جهانی تجارت در بحث تعیین تشابه مورد توجه قرار نگرفته است، بلکه به عنوان معیار مستقل برای اجرای برخی تعهدات منع تبعیض لحاظ شده است. این تصمیمات در مباحث مربوط به تعهدات رفتار ملی اشاره میشود.
از سوی برخی از صاحبنظران، تأکید بر اهمیت و توجه به معیار هدف و آثار اقدام مورد بحث برای تعیین محصولات مشابه دیده میشود. همچنین این دیدگاه در رویه قضایی ایالات متحده آمریکا مورد حمایت میباشد.
بنابر این دیدگاه برای تشخیص اینکه آیا موضوعات مورد نظر شبیه هم هستند یا خیر، باید معیار مناسبی برای مقایسه و طبقه بندی وجود داشته باشد. یک معیار مقایسه زمانی مناسب است که ضروری یا سودمند جهت تقویت هدف مقایسه باشد. یک معیار مناسب نسبت به هدفی ممکن است نسبت به هدف دیگر، نامناسب تلقی شود.
به عنوان یک مثال ساده، از نظر مردم عامه، میوههای شلیل و هلو با معیار شکل، اندازه، رنگ، ترکیب و مزه، میوههای شبیه تلقی میشوند، در حالیکه از منظر یک دانشجوی زبان که در صدد مقایسه نامهای این میوهها می باشد، معیارهای قبلی ( شکل، اندازه و … ) نامناسب است و با لحاظ معیار تلفظ یا املاء که نسبت به این هدف از معیارهای مناسب است، نتیجه میگیرد که این میوهها شبیه نیستند[۲۰].
در ارتباط با تعهدات منع تبعیض تحت حقوق سازمان جهانی تجارت، هدف مقایسه بین موضوعات و گروه های مختلف، مانند محصولات از مقرره متضمن تعهد منع تبعیض مورد بحث استنباط میشود. همچنین بنابر دیدگاه مورد اشاره، در این خصوص باید بر هدف قانونی و مشروع اقدام مورد چالش تمرکز شود.
بدین ترتیب اگر معیار طبقه بندی بین محصولات ذیربط و مشابه ندانستن آنها و بنابراین ایجاد تمایز بین آنها، به طور کلی برای تقویت هدف مقرره خاص و به طور خاص برای تقویت هدف قانونی و مشروع اقدام مورد بحث، ضروری باشد، توجه به این معیار لازم است، زیرا بدون توجه به این معیار، مقایسه معناداری نمیتواند انجام شود و طبقه بندی این محصولات و رفتار متفاوت با آنها بر مبنای چنین معیاری مجاز است. به عبارت دیگر اعتقاد به عدم تشابه این محصولات صحیح است.
در صورتی که معیار طبقه بندی، تنها سودمند برای تقویت هدف مقرره و هدف قانونی اقدام خاص باشد، اینکه آیا طبقه بندی و ایجاد تمایز بین محصولات برمبنای چنین معیاری مجاز است، خود موضوع یک تصمیم گیری هنجاری است.
در این راستا ارکان حل و فصل اختلاف سازمان جهانی تجارت تلاش می کنند، بین ارزشهای مختلف از جمله تشریک مساعی بینالمللی در مقابل حفظ حاکمیت ملی، تجارت آزاد در مقابل قواعد غیرتجاری که از سوی موافقتنامههای سازمان جهانی تجارت شناسایی شده است و نیاز به تقویت قواعد مبتنی بر سیستم سازمان جهانی تجارت در مقابل نیاز به اثربخشی و سودمندی حل و فصل اختلافات خاص تجاری، تعادل در جهت انعطافپذیری و مصلحت برقرار نمایند[۲۱].
در مسأله تعیین تشابه، تصمیم گیری هنجاری و ایجاد تعادل میان صلاحیت تفویض شده از سوی اعضا به سازمان جهانی تجارت و صلاحیت حفظ شده توسط اعضا برای خودشان، نه تنها در تشخیص طبقه بندی مجاز، بلکه در تعیین اینکه آیا هدف اقدامی خاص، قانونی است یا خیر و تعیین هدف قاعده مشخص و هدف اصلی از بین اهداف متعدد خاص، منعکس میشود[۲۲].
به طور خلاصه دیدگاه مذکور شامل مراحل زیر میباشد:
- تعیین هدف مقررات بینالمللی و قانون داخلی مورد بحث که به واسطه طبقه بندی مورد اعتراض اجرا میشود.
- تعیین معیارهای طبقه بندی محصولات
- تشخیص اینکه آیا این طبقه بندی ضروری یا مفید جهت پیشرفت قوانین و مقررات مربوطه است.
برای توضیح عینی، به نمونهای از رویه قضایی ایالات متحده آمریکا پیرو این نظر اشاره میشود.
در قضیهای، قانون ایالتی، استفاده از ظروف شیر یکبار مصرف پلاستیکی را ممنوع نمود، اما استفاده از ظروف یکبار مصرف کاغذی را مجاز اعلام کرد. دیوان عالی ایالات متحده در اختلاف مربوطه رأی داد که رفتارت متفاوت با دو نوع ظروف شیر، مقرره حمایت از برابری در حقوق اساسی ایالات متحده را نقض نمیکند، زیرا این طبقه بندی (ممنوعیت استفاده از ظروف شیر یکبار مصرف و مجاز بودن استفاده از ظروف شیر یکبار مصرف کاغذی)، بنابر معیار میزان آسیب زیست محیطی استفاده از این ظروف، به طور معقول مرتبط با اهداف مشروع قانون تشویق حفاظت از منابع طبیعی و کاهش زایدات سخت (غیر قابل تجزیه) است. بر این مبنا (و دیگر عوامل)، این دو نوع ظروف نسبت به اهداف قانون مذکور در وضعیت مشابه نیستند و بالتبع این تمایز و رفتار متفاوت تبعیض محسوب نمی شود[۲۳].
۵۹- ماده ۳۳ گات مقرر نموده است که همچنین دولتها از جانب یا به نیابت از قلمروهای گمرکی مجزا و خودمختار میتوانند به این موافقتنامه ملحق شوند.
۶۰- M. Rafiqul Islam, op.cit, pp 10 & 11.
۶۱- در قضیه “کانادا – ماشینها” ضابطه مورد بحث کانادا، معافیت از عوارض واردات وسایل نقلیه موتوری خاص بود. این معافیت در مواردی که صادرکننده وسایل نقلیه موتوری وابسته به تولید کنندگان یا واردکنندگان واجد شرایط در کانادا بودند، اعطا شده بود و در عمل صادرکنندگان وسایل نقلیه موتوری وابسته به این تولیدکنندگان یا واردکنندگان در کانادا در تعداد کمی از کشورها وجود داشتند.
۶۲- de facto discrimination
۶۳- de jure discrimination
۶۴- Appellate Body Report on Canada – Autos, para 78, Quoted in WTO ANALYTICAL INDEX: GATT 1994, Article 1, paras 10 & 19.
۶۵- امیرهوشنگ فتحیزاده، “اصل دولت کامله الوداد در سازمان جهانی تجارت”، مجله پژوهش حقوق و سیاست، سال یازدهم، شماره ۲۷، پاییز و زمستان ۱۳۸۸، ص ۱۶۳٫
۶۶- M. Rafiqul Islam, op.cit, p 11.
۶۷- RICHARD GARDNER, STERLING-DOLLAR DIPLOMACY: THE ORIGINS AND THE PROSPECTS OF OUR INTERNATIONAL ECONOMIC ORDER 8, 19 (1957), Quoted in Nicholas DiMascio & Joost Pauwelyn, op.cit, p 60.
۶۸- John H. Jackson, op.cit, p 60.
۶۹- John H. Jackson, op.cit, p 60.
۷۰- Bahagirath Lal Das, The World Trade Organization: A guide to the framework for international trade, (Malaysia: TWN, UNCTAD, 1999), pp 21 – ۲۲,
نقل از امیرهوشنگ فتحیزاده، پیشین، ص ۱۶۳٫
۷۱- Ibid,
نقل از امیرهوشنگ فتحیزاده، پیشین، صص ۱۶۲ – ۱۶۳
۷۲- Julia Ya Qin, “Defining Nondiscrimination Under The Law of The World Trade Organization”, Boston University International Law Journal, vol. 23:215, 2005, pp 221- 222.
۷۳- Report of the Working Party on Border Tax Adjustments, BISD 18S/97, para. 18, Quoted in WTO ANALYTICAL INDEX: GATT 1994, Article 3, para 157.
۷۴- Appellate Body Report on EC – Asbestos, paras 101-103, Quoted in WTO ANALYTICAL INDEX: GATT 1994, Article 3, para 239.
در قضیه “اندونزی – ماشینها” در برنامه اتومبیل فوریه ۱۹۹۶، اعطای مزایای گمرکی به بخشها و اجزاء، مشروط به این شده بود که این بخشها یا اجزا، در مجموع در ساخت خودروی ملی اندونزی به کار رود و در تعقیب اهداف ماهوی محلی باشد. پانل وجود چنین شرایطی را مغایر با معیار فوری و بدون قید و شرط در ماده (۱)۱ گات اعلام کرد[۱].
همچنین مرجع استیناف در قضیه “کانادا – ماشینها” ضابطه مورد بحث را که بنابر آن معافیت گمرکی به وسایل نقلیه موتوری خاص تنها به صادرکنندگانی که وابسته به تولیدکنندگان یا واردکنندگان معین در کانادا بودند، اعطا شده بود را مغایر با تعهد رفتار ملت کامله الوداد غیرمشروط در ماده (۱)۱ گات احراز نمود.
بنابراین مزیت اعطایی در معنای ماده (۱)۱ گات را نمیتوان مشروط به این که کشور مربوطه شرایط خاصی را دارا باشد، عمل به خصوصی را برعهده گیرد یا اقدام به جبران کند، نمود[۲].
۲-ج- مناسبات رفتار ملت کاملهالوداد غیرمشروط و اصل تقابل
سیستم تجارت بینالملل در سازمان جهانی تجارت بر مذاکرات چند جانبه تجاری مبتنی است که در این سیستم کشورها از طریق دسترسی به بازار مبادله، برمبنای عمل متقابل عام، برکاهش تدریجی موانع تعرفهای و غیرتعرفهای بر تجارت توافق کردند.
اصل تقابل[۳] جهت دو هدف به کار میرود. اولاً تعداد اعضایی که به علت اجرای قاعده ملت کاملهالوداد به سازمان جهانی تجارت ملحق نمیشوند، کاهش میدهد. دوماً آزادسازی تجارت را توسط کشورهایی که در غیر این صورت تجارت خود را آزاد نخواهند کرد، تضمین می کند[۴].
اصل تقابل به دو نوع تقابل خاص و تقابل عام قابل تفکیک است. بین تعهد به رفتار ملت کاملهالوداد غیرمشروط و اصل تقابل خاص تعارض وجود دارد. مطابق شرط ملت کاملهالوداد غیرمشروط، طرفی که این امتیازات را میدهد، نمیتواند الزاماً انتظار چیزی را در برگشت از طرف دیگر داشته باشد، اما بنا بر اصل تقابل خاص، یک طرف به طرف دیگر امتیازی را اعطا می کند و طرف دیگر پاسخی معادل آن میدهد.
این تعارض تا حدی با بهره گرفتن از “تقابل فراگیر یا عام” که از اصول ساختار سازمان جهانی تجارت است[۵] و با شرط ملت کاملهالوداد غیرمشروط تعارضی ندارد، قابل حل میباشد، زیرا ممکن است، اعتدال را برقرار سازد. در تقابل عام چنانچه یک طرف رفتار ملت کاملهالوداد غیرمشروط را ارائه دهد، طرف دیگر نیز با تعهد به رفتار ملت کاملهالوداد غیرمشروط پاسخ او را میدهد و نوع منافع مبادله شده مهم نیست.
با افزایش دولتهای عضو گات سابق، مذاکرات پیچیدهتر شدند. دولتهایی که بعد از مذاکرات، کاهش تعرفهها را مقرر داشته بودند، از معضل استیفای بلاعوض ناشی از تعارض مذکور شاکی بودند. ایالات متحده نیز که سابقاً با این معضل کنار آمده بود، دیگر با این سیستم موافق نبود، زیرا با رکود اقتصادی درداخل و افول فرمانرواییاش در خارج روبرو بود.
برای حل این مسأله دو اقدام قابل تصور بود: اقدام اول، انکار و رد رفتار ملت کاملهالوداد غیرمشروط و دوم، به حداقل رساندن ارزش این قاعده رفتاری از طریق کاربرد آیینها و روش های عملی در گات بود.
از آنجا که اقدام اول قابل انجام نبود، لذا تلاش شد تا ارزش رفتار ملت کاملهالوداد غیرمشروط با تغییر در روش های عملکردی گات به حداقل رسانده شود.
در دور توکیو گات، در سال ۱۹۷۹، یکی از روشها و آیینهای تعدیل کننده، موافقتنامههای چند جانبه موازین غیرتعرفهای[۶] که اصطلاحاً “کُد”[۷] نامیده میشدند، بود[۸]. مشارکت در این کُدها، اختیاری بود و تنها نسبت به کشورهایی قابل اعمال بود که خواهان امضای آنها بودند. همچنین منافع مقرر در آنها با برخی شرایط همراه شد[۹].
بعد از دور توکیو، اعضای گات تأکید کردند که کُدها اثری بر رفتار ملت کاملهالوداد غیرمشروط مندرج در ماده ۱ گات ندارند که به طور ضمنی نقض موافقتنامه گات به حساب میآمد.
“جکسون” درباره موضوع تطابق میان این کُدها و اصل عدم تبعیض بیان می کند که امضاکنندگان کدها باید منافع کُدها را به غیرامضا کنندگان نیز تسری دهند، اما در عمل تنها آن دسته از امضا کنندگان که الزامات ناشی از کُدها را بر عهده گرفته بودند، از منافع کُدها بهرهمند میشدند[۱۰].
البته پس از تأسیس سازمان جهانی تجارت، تنها عضویت در ۴ کُد از ۹ کُد مورد بحث، اختیاری است[۱۱].
همچنین اصل منع تبعیض و تعهدات مبتنی بر آن به واسطه تجویز برخی استثنائات که در فصل بعد تشریح خواهند شد، منعطف گردیده است.
راهکار دیگر برای کاهش اثر معضل استیفای بلاعوض آن است که طبقه بندی تعرفهای محدود شود، به طوری که نرخ تعرفهای تنها نسبت به تولید یا تولیدات خاص مورد مذاکره، اجرا شود.
مثال کلاسیک از چنین طبقه بندی محدودی در معاهده آلمان– سوئیس در سال ۱۹۰۴ دیده می شود که کاهش تعرفه بر “گاو کوهستانی خال خالی بزرگ پرورش یافته در مکانی که حداقل ۳۰۰ متر بالاتر از سطح دریا است و حداقل ۱ ماه در سال در مکانی که حداقل ۸۰۰ متر بالاتر از سطح دریاست تغذیه کرده باشد.” مقرر نمود[۱۲].
۲-۲- تعهدات خاص رفتار ملت کاملهالوداد در گات
موافقتنامه گات ۱۹۹۴ در کنار تعهد کلی رفتار ملت کاملهالوداد در ماده (۱)۱ گات تعهدات خاص دیگری بر رفتار ملت کاملهالوداد در مقررات ذیل دربردارد:
- ماده (۷)۳ گات راجع به شرایط تولید کالا درداخل
“هیچ یک از مقررات مقداری داخلی مربوط به مخلوط کردن، فرآوری یا استفاده کردن از محصولات در مقادیر یا نسبتهای خاص، نباید به گونهای اعمال شود که چنین مقدار یا نسبتی را به منابع عرضه خارجی تخصیص[۱۳] دهد.”
- ماده (ب)۴ گات راجع به زمان اکران فیلمهای سینمایی خارجی
“به استثنای زمان اکران منظور شده برای فیلمهای دارای منشأ داخلی در سهمیه اکران، زمان اکران از جمله زمانی که به موجب دستور اداری از زمان اکران منظور شده برای فیلمهای دارای منشأ داخلی کسر میگردد، نباید رسماً یا عملاً بین منابع عرضه خارجی تخصیص یابد.”
این ماده به طور صریح هر دو تبعیض قانونی (رسمی) و عملی را منع کرده است.
- بندهای ۲، ۵ و ۶ ماده ۵ گات راجع به آزادی ترانزیت کالا و هزینه ها و مقررات مرتبط با آن
ماده (۲)۵: “برای حمل و نقل ترانزیت به، یا از سرزمینهای طرفهای متعاهد دیگر، آزادی ترانزیت از سرزمین هر طرف متعاهد و از طریق مناسب ترین مسیرهای ترانزیت بینالمللی، وجود خواهد داشت. هیچ گونه تمایزی نباید بر مبنای پرچم کشتیها، محل مبدأ کالا، مبدأ عزیمت، ورود،خروج یا مقصد، یا بر مبنای اوضاع و احوال مربوط به مالکیت کالا، کشتی یا دیگر وسائل حمل و نقل اعمال شود.”
ماده (۵)۵: “در خصوص تمامی هزینهها، مقررات و تشریفات مربوط به ترانزیت، رفتاری که هر یک از طرفهای متعاهد در مورد حمل و نقل ترانزیت به، یا از سرزمین هر طرف متعاهد دیگری اتخاذ می کند، نباید نامطلوبتر از رفتاری باشد که آن کشور درمورد حمل و نقل ترانزیت به، یا از هر کشور ثالثی اتخاذ می کند.”
ماده (۶)۵: “رفتاری که هر یک از طرفهای متعاهد در مورد محصولاتی اتخاذ می کند که از طریق سرزمین هر طرف متعاهد دیگری ترانزیت شده اند، نباید نامطلوبتر از رفتاری باشد که در صورت حمل این محصولات از مبدأ به مقصد بدون عبور از سرزمین آن طرف متعاهد دیگر، اتخاذ میشد. با این حال هر طرف متعاهدی اختیار خواهد داشت مقررات مجری در تاریخ این موافقتنامه را درباره لزوم حمل مستقیم هر کالایی که حمل مستقیم شرط لازم ورود کالای مزبور با نرخهای ترجیحی حقوق و عوارض گمرکی است یا حمل مستقیم به روش مقرر شده توسط طرف متعاهد مزبور برای ارزیابی کالا جهت تعیین حقوق و عوارض گمرکی ارتباط دارد، حفظ کند.”
عبارت “این محصولات” در این بند اشاره به محصولات مشابه دارد. بنابراین به معیار محصولات مشابه در این مقرره باید توجه شود.
با توجه به آزادی ترانزیت (آزادی عبور) مقرر در بند ۲ این ماده، منظور بند ۶ آن است که هر عضوی می تواند برای حمل مستقیم (بدون عبور از سرزمین دیگری) کالای خاص نسبت به حمل غیرمستقیم آن کالا، حقوق و عوارض گمرکی ترجیحی یا خاص تعیین کند، اما در مورد حملهای غیرمستقیم نباید نسبت به هر یک از اعضا رفتار متخذه، نامطلوبتر از آن چه که نسبت به کشور عضو یا غیرعضو اتخاذ می کند، باشد و ممنوعیت تبعیض میان اعضا راجع به حملهای مستقیم با توجه به بند ۵ قابل استنباط است.
بندهای ۱ و۷ ماده ۵ تصریح نموده اند که این ماده ناظر بر ترانزیت کالاها، کشتیها و دیگر وسایل حمل و نقل به استثنای ترانزیت هواپیماها است. اما ترانزیت هوایی کالاها را مشمول میشود. بنابراین راجع به انتقال مسافران، وسایل حمل و نقل مسافربری به استثنای هواپیماهای مسافربری مشمول این ماده هستند.
- ماده (۱)۹ گات راجع به علائم مبدا محصولات
“رفتاری که هر طرف متعاهدی درخصوص محصولات سرزمینهای طرفهای متعاهد دیگر در زمینه الزامات علامت گذاری اتخاذ می کند، نباید نامطلوبتر از رفتار متخذه نسبت به محصولات مشابه هیچ کشور ثالثی باشد.”
- ماده (۱)۱۳ گات راجع به محدودیتهای کمی (مقداری)
“هیچ یک از طرفهای متعاهد نباید هیچ گونه ممنوعیت یا محدودیتی را بر ورود هر محصولی از سرزمین طرف متعاهد دیگر یا صدور هر محصولی به مقصد سرزمین طرف متعاهد دیگر اعمال کند، مگر اینکه ورود محصول مشابه از تمام کشورهای ثالث یا صدور محصول مشابه به تمام کشورهای ثالث به همان ترتیب ممنوع یا محدود شده باشد.”
ماده ۱۱ گات ۱۹۹۴ اعمال محدودیتهای مقداری از طریق سهمیهها، مجوزهای صادراتی و وارداتی و دیگر طرق بر واردات، صادرات یا فروش صادراتی هر محصولی را ممنوع مینماید. بر این ماده استثنائات زیر در مواد ۱۱، ۱۲ و ۱۸ گات وضع شده است.
محدودیتهای مقداری مجاز بنابر ماده ۱۱ گات:
- ممنوعیت یا محدودیت صادراتی موقتی به منظور جلوگیری یا کاهش آثار موارد بحرانی کمبود مواد غذایی یا دیگر محصولات ضروری؛
- ممنوعیت یا محدودیت وارداتی یا صادراتی ضروری برای اجرای استانداردها یا مقررات مربوط به طبقه بندی، درجه بندی یا بازاریابی کالاها در تجارت بینالملل؛
- محدودیت وارداتی بر محصولات کشاورزی یا شیلات که به یکی از منظورهای زیر ضرورت دارند:
الف- محدود کردن مقدار محصول مشابه یا قابل جایگزین داخلی که اجازه ورود به بازار یا تولید را دارد؛
ب- برطرف کردن مازاد موقتی محصول مشابه یا قابل جایگزین داخلی از طریق قرار دادن مازاد مزبور در اختیار گروه های خاصی از مصرف کنندگان داخلی به طور مجانی یا زیر قیمت بازار؛
ج- محدود کردن مقدار تولید مجاز هر محصول دامی که تولید آن عمدتاً یا کلاً به کالای وارداتی بستگی مستقیم دارد، در صورتی که تولید داخلی آن محصول نسبتاً قابل اغماض است؛
محدودیتهای مقداری مجاز بنابر ماده ۱۲ گات:
محدودیتهای وارداتی بر حسب مقدار یا ارزش کالای مجاز به منظور حفظ وضعیت مالی خارجی و تراز پرداختها.
محدودیتهای مقداری مجاز بنابر ماده ۱۸ گات:
محدودیتهای وارداتی به منظور توسعه اقتصادی کشورهای در حال توسعه و کمتر توسعه یافته.
بنابراین تنها مطابق این استثنائات، اعمال محدودیتهای مقداری از سوی اعضا مجاز است، اما بنابر ماده (۱)۱۳ گات، این محدودیتهای مقداری بایستی بدون تبعیض و با رعایت تعهد رفتار ملت کاملهالوداد اعمال شوند.
- ماده (الف)۱۷:۱ گات راجع به رفتار بنگاههای تجاری دولتی
“هریک از طرفین متعاهد متعهد میشوند که اگر بنگاه دولتی را هر کجا که واقع باشد، تأسیس یا حفظ کند یا به بنگاهی رسماً یا عملاً امتیازات انحصاری یا ویژه اعطا نماید، این بنگاه باید در خریدها یا فروشهای متضمن واردات یا صادرات، به گونه ای منطبق با اصول کلی رفتار غیر تبعیضآمیز مقرر در این موافقتنامه در مورد اقدامات دولتی مؤثر بر واردات یا صادرات تجار خصوصی عمل کند.”
- ماده (۲۰)۱۸ گات راجع به اقدامات حمایتی برای توسعه اقتصادی کشورهای کمتر توسعه یافته
“هیچ چیز در بندهای پیشین این قسمت اجازه عدول از مقررات مواد ۱، ۲ و ۱۳ این موافقتنامه را نخواهد داد.”
- ماده (۲۳)۱۸ گات راجع به اقدامات حمایتی برای توسعه اقتصادی کشورهای در حال توسعه
“هر اقدامی که براساس این قسمت به اجرا درآید، باید منطبق با مقررات بند ۲۰ این ماده باشد.”
بنابر بندهای ۱، ۲، ۳ و (الف)۴ ماده ۱۸، طرف متعاهدی که اقتصادش تنها می تواند پاسخگوی حد پایینی از استانداردهای زندگی باشد و در مراحل اولیه توسعه قرار دارد، با انجام مذاکره و رعایت تشریفات مذکور در این ماده اختیار خواهد داشت، به طور موقتی اقدامات حمایتی یا دیگر اقدامات مؤثر بر واردات که با مقررات گات در تعارض است، اما ضروری به منظور اجرای برنامهها و سیاستهای توسعه اقتصادی جهت ارتقای استاندارد عمومی زندگی مردم خود میباشد، از جمله از طرق ذیل اتخاذ نماید.
۱) محدودیتهای مقداری جهت حفظ تراز پرداختها و تضمین سطح کافی از ذخایر برای اجرای برنامه های توسعه اقتصادی که ضروری برای دفع یا توقف سقوط شدید ذخایر پولی یا نیل به نرخ افزایش معقولی در ذخایر است. (قسمت (ب) ماده ۱۸ گات)؛
۲) اصلاح یا استرداد امتیازی که در جدول مربوطه منضم به این موافقتنامه قید شده است، به منظور تشویق تاسیس صنعتی خاص[۱۴] (قسمت (الف) ماده ۱۸ گات).
همچنین بنابر ماده (ب) ۴ : ۱۸ گات، طرف متعاهدی که اقتصادش در فرایند توسعه قرار دارد، جهت تأسیس صنعتی خاص،[۱۵] مشمول برخی مقررات مندرج در این ماده میباشد.
درباره اقدام به اصلاح یا استرداد امتیاز به منظور تشویق تأسیس صنعتی خاص این ماده مقرر مینماید، عضو اقدام کننده بایستی وارد مذاکره به منظور تنظیم موافقتنامهای راجع به تعدیل جبران کننده با اعضایی شوند که بواسطه فسخ یا اصلاح امتیاز تعرفهای به طور عمدهای متأثر شده اند و چنانچه نتوانند به توافق برسند، شورای عمومی تصمیم میگیرد که آیا تعدیل جبرانی کافی بوده است یا خیر. اگر شورای عمومی جبران را کافی دید، آن وقت عضو در حال توسعه مختار به فسخ یا اصلاح امتیاز تعرفهای خواهد شد؛ مشروط به اینکه هم زمان به تعدیل جبرانی نیز ترتیب اثر دهد و در صورتی که شورا جبران را کافی نداند، اما تلاش معقولی برای پیشنهاد جبران کافی صورت گرفته باشد، عضو در حال توسعه می تواند روند اصلاح و فسخ امتیاز را به پیش ببرد. هر عضو دیگری که متأثر از این اقدام میشود، اختیار دارد که امتیازات معادل این را در رابطه با کشور در حال توسعه فسخ یا اصلاح کند.
و اما بندهای ۲۰ و ۲۳ ماده ۱۸ به ترتیب مقرر مینمایند که اقدامات حمایتی مطابق قسمتهای (ج) و (د) ماده ۱۸ بایستی با رعایت تعهد رفتار ملت کاملهالوداد اجرا شوند.
- ماده (ط)۲۰ گات راجع به محدودیتهای صادراتی
“آن گونه اقدامات متضمن محدودیت صادرات مواد داخلی که برای تأمین مقادیری از مواد مزبور که برای صنایع فرآوری ضروریاند، در دورههایی که به موجب برنامه تثبیتی دولت، قیمت داخلی این مواد زیر قیمت جهانی نگهداشته میشود، ضرورت دارند؛ مشروط به اینکه چنین محدودیتهایی برای افزایش صادرات یا حمایت از این نوع صنایع داخلی مورد استفاده قرار نگیرد و از مقررات این موافقتنامه در خصوص عدم تبعیض عدول نشود.”
گفتار دوم– تعهدات رفتار ملی در گات ۱۹۹۴
قاعده بنیادین دیگر بنابر اصل منع تبعیض در تجارت بینالملل مبتنی بر موافقتنامه گات ۱۹۹۴، تعهد به رفتار ملی مندرج در ماده ۳ این موافقتنامه میباشد که به طور کلی مقرر می نماید؛ دولتها در وضع مالیاتها، هزینه های داخلی و دیگر مقررات داخلی نسبت به محصولات خارجی بایستی به گونهای رفتار نمایند که نامطلوبتر از رفتار اعطایی به محصولات مشابه یا مستقیماً قابل رقابت یا جایگزینی داخلی نباشد.
بنابراین هنگامی نقض تعهد رفتار ملی از سوی هر یک از اعضای ذینفع سازمان جهانی تجارت قابل طرح است که محصولات داخلی و وارداتی، حسب مورد مشابه یا مستقیماً قابل رقابت یا جایگزینی باشند و عضو واردکننده بین این گونه محصولات داخلی و وارداتی رفتار تبعیضآمیزی به نفع محصول داخلی اتخاذ نماید.
بر این اساس که چه نوع قوانین داخلی (قوانین مالی، قوانین مؤثر بر فروش، پیشنهاد فروش،…، مقررات مقداری و قوانین کنترل کننده حداکثر قیمت) و بین چه نوع محصولات داخلی و وارداتی (مشابه یا قابل رقابت) می بایست متضمن تبعیض نباشند، تعهدات مختلفی در ماده ۳ گات وضع شده است که در ادامه معیارهای اجرای هر یک از این تعهدات در پرتو رویه قضایی گات به نحو جداگانه تشریح می شود.
۸۲- Panel Report on Indonesia – Autos, paras 14.145 – ۱۴٫۱۴۷, Quoted in WTO ANALYTICAL INDEX: GATT 1994, Article 1, para 18.
۸۳- Appellate Body Report on Canada – Autos, para 81, Quoted in WTO ANALYTICAL INDEX: GATT 1994, Article 1, paras 19 & 21.
۸۴- The Principle of Reciprocity
۸۵- M. Rafiqul Islam, op.cit, p 20.
۸۶- اصل تقابل در مقدمه موافقتنامه تأسیس WTO (موافقتنامه مراکش ۱۹۹۴) و ماده (۱)۲۸ مکرر موافقتنامه گات ۱۹۹۴ بیان شده است.
۸۷- Non – Tariff Measures (NTBs)
۸۸- Code
۸۹- این کدها عبارتند از: سوبسیدها، خرید دولتی، آنتی دامپینگ، ارزش گذاری گمرکی، موانع فنی فراراه تجارت، دستورالعمل های مجوز واردات، تجارت در هواپیمای خصوصی، فرآورده های لبنی و گوشت گاو
۹۰- M. Rafiqul Islam, op.cit, p 12.
۹۱- Jackson, Jone H., “GATT Machinary and The Tokyo Round Agreement”, in Cline, William R. (ed.) (1983), Trade Policy in the 1980 s, Washington, D.C.: Institute for International Economics, p 85.
نقل از فریدهالسادات چاوشی، پیشین، ص ۱۲۶٫
۹۲- این ۴ کد عبارتند از: خرید دولتی، تجارت هواپیمای خصوصی، فرآورده های لبنی و گوشت گاو.
۹۳- John H. Jackson, op.cit, p 59.
۹۴- باید توجه داشت که تخصیص امتیاز با محدود کردن امتیاز متفاوت است. تخصیص موجب اعطای امتیاز به برخی کشورها و عدم اعطای آن به بقیه کشورها می شود، اما با محدود کردن، امتیاز با تعیین حدود و میزان به همه کشورهای ذینفع تعلق می گیرد.